|بر بال اندیشه|

سلام خوش آمدید

http://s6.picofile.com/file/8234944568/qme8j25b.jpg

علمای شیعه امامیه بر این مطلب اتفاق دارند که پدران پیامبر (صلی الله علیه و آله) از حضرت آدم (علیه السلام) تا عبدالله، مؤمن و موحّد بوده اند. اینک به نقل برخی از کلمات آنان اشاره می کنیم:
1. محدّث بزرگوار، ابوجعفر علی بن حسین بن بابویه، مشهور به شیخ صدوق (رحمه الله) در این زمینه می نویسد: اعتقادما درباره پدر و اجداد پیامبر (صلی الله علیه و آله) آن است که همه آنها از حضرت آدم (علیه السلام)  تا پدرش مسلمان بوده اند. (1).
2. شیخ مفید (رحمه الله) در توضیح این جمله صدوق می نویسد: پدر و اجداد پیامبر (صلی الله علیه و آله) تا حضرت آدم (علیه السلام)  موحّد بوده و بر حسب آنچه ابوجعفر شیخ صدوق (رحمه الله) فرموده به خداوند ایمان آورده بودند، و شیعه که فرقه بر حقّ است بر این امر اجماع دارد. (2).
او نیز در جای دیگر می فرماید: علمای امامیّه اتفاق نموده اند که پدر و اجداد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از حضرت آدم (علیه السلام)  تا عبدالله بن عبدالمطلب به خداوند عزّوجلّ ایمان آورده و به توحید اعتراف نموده اند. (3).
3. شیخ الطائفه، ابوجعفر طوسی (رحمه الله) می نویسد: نزد اصحاب ما به اثبات رسیده و در میان آنان کافر وجود نداشته است. و دلیل آنان در این مسأله اجماع فرقه بر حقّ است. و در جای خود به اثبات رسیده که اجماع آنان به جهت دخول معصوم در بین آنها حجّت است. و در این مسأله اختلافی بین امامیه نیست.
4. مفسّر عالی قدر شیعه ابوعلی طبرسی (رحمه الله) نیز در تفسیر آیه شریفه "یا أبتِ لا تَعْبُد الشیطان"، ضمن بیان این مطلب که این خطاب متوجّه پدر بزرگِ مادری ابراهیم (علیه السلام) می باشد، و نام پدر حقیقی ابراهیم تارُخ است؛ می نویسد: اجماع طائفه بر آن است که پدر و اجداد پیامبر ما (صلی الله علیه و آله) تا حضرت آدم (علیه السلام)  همه مسلمان و موحّد بوده اند. (4).
5. مرحوم مجلسی (رحمه الله) می نویسد: امامیّه بر این اتفاق دارند که پدر و مادر پیامبر  (صلی الله علیه و آله) ، و تمام اجداد او تا حضرت آدم (علیه السلام)  مسلمان بلکه از صدیقین اند: گروهی نبی مرسل و دسته ای دیگر از اوصیای معصوم بوده اند. شاید برخی از آنان اسلام خود را به جهت تقیه یا مصلحت دینی اظهار نکرده باشند. (5).
این عقیده شیعه آنچنان مشهور و معروف بوده است که فخر رازی در تفسیرش از شیعه نقل می کند: آنان معتقدند که هیچ یک از آباء پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اجدادش کافر نبوده اند، آنان کافر بودن پدر ابراهیم را انکار کرده آذر را عموی حضرت ابراهیم (علیه السلام)  می دانند. (6).
عبارات موافقین امامیه

گروهی از علمای اهل سنّت با نظر امامیّه در مورد ایمان پدر و اجداد پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) هم رأی شده اند. اینک به نقل برخی از آن عبارات می پردازیم:
1. آلوسی بغدادی در ذیل آیه شریفه "وَ تَقَلُّبَکَ فِی السّاجِدِینَ"، می نویسد: به آیه شریفه بر ایمان پدر و مادر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) استدلال شده است، همانگونه که بسیاری از بزرگان اهل سنّت این استدلال را پذیرفته اند... (7).
او نیز در جای دیگر می نویسد: آنچه گروه زیادی از اهل سنّت بر آن اعتماد نموده اند آن است که آذر پدر حضرت ابراهیم (علیه السلام)  نبوده است. آنان چنین ادعا نموده اند که در بین پدران پیامبر (صلی الله علیه و آله) هیچ شخص کافری وجود نداشته است. و اگر کسی همانند فخر رازی ادعا کند که این قول تنها مدعای شیعه است، ناشی از کمی تتبع و جستجو گری اوست.
2. کتانی در کتاب نظم المتناثر از قول باجوری می نویسد: احادیثی که دلالت دارد بر اینکه همه پدران و مادران پیامبر (صلی الله علیه و آله) بر توحید بوده، و هرگز به کفر، عیب و پلیدی و هر چیزی که اهل جاهلیت بر آن بوده اند، مبتلا نگشته اند، به حدّ تواتر است. (8).
3. جلال الدین عبدالرحمن بن ابی بکر سیوطی، عالم برجسته اهل سنّت بر ایمان پدر و اجداد پیامبر (صلی الله علیه و آله) تأکید و پای فشاری کرده و کتابهایی را در این موضوع تألیف نموده است.

اسامی کتابهایی که او در این باره تألیف کرده است، عبارتند از:
أ. مسالک الحنفاء فی نجاة آباء المصطفی.
ب. الدرج المنیفة فی الآباء الشریفة.
ج. المقامة السندسیّة فی النسبة المصطفویّة.
د. التعظیم والمنّة فی أنّ أبوی رسول الله فی الجنّة.
ر. السبل الجلیّة فی الآباء العلیّة.
س. نشر العلمین فی اثبات عدم وضع حدیث احیاء ابویه (صلی الله علیه و آله) و اسلامهما علی یدیه. (9).

و از جمله کسانی که قائل به ایمان پدر و اجداد پیامبر بزرگوار رسول گرامی هستند، عبارتند از: مسعودی و یعقوبی. و نیز ظاهر کلام ماوردی، و رازی در اسرار التنزیل و سنوسی و تلمسانی نیز به ایمان پدران بزرگوار رسول گرامی اسلام تصریح کرده اند. (10).
از قاضی ابوبکر بن عربی پرسیدند: چه می گویی در مورد کسی که بگوید: پدر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در آتش است؟!
گفت: چنین کسی ملعون است؛ زیرا خداوند فرمود: "إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللهُ فِی الدُّنْیا وَ الاْخِرَهِ"، و اذیتی بالاتر از این نیست که کسی درباره پدر پیامبر  (صلی الله علیه و آله) بگوید او در آتش جهنّم است. (11).
وی از ابو نعیم اصفهانی نقل میکند: برای عمر بن عبدالعزیز نویسنده ای آوردند که پدرش کافر بود، عمر بن عبدالعزیز گفت: اگر از فرزندان مهاجر بود بهتر بود. نویسنده پاسخ داد: پدر پیامبر (صلی الله علیه و آله) هم کافر بود! عمر بن عبدالعزیز خشمگین شد و گفت: این مرد هرگز نباید در دستگاه خلافت نویسندگی کند. (12).
مفسّر و محدّث مشهور عجلونی ضمن اینکه خود این عقیده را دارد، می نویسد: بسیاری از علما درباره اسلام پدر و مادر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) کتاب تألیف کرده اند خداوند بر سعی آنها جزای خیر دهد از جمله آنان حافظ سخاوی است، زیرا او در المقاصد گفته است که در این موضوع یک جلد کتاب نوشته است.(13).
وی این عقیده را به تعدادی دیگر نیز نسبت می دهد و می گوید: به این مسلک طائفه بسیاری از حفاظ محدثین و غیر محدثین میل پیدا کرده اند، از آن جمله ابن شاهین و حافظ ابوبکر بغدادی و سهیلی و قرطبی و محبّ طبری را می توان نام برد.(14).
ولی جماعت بسیاری از اهل سنّت بر این باورند که پدر و مادر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و اجداد او کافر بوده اند، حتّی برخی از آنان در اثبات این موضوع کتاب و رساله نیز تألیف کرده اند، همانند ابراهیم حلبی و علی القاری.
فخر رازی می گوید: اصحاب ما بر این گمانند که پدر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) کافر بوده است. (15).
ادله ایمان پدر و اجداد پیامبر

شیعه امامیه بر مدعای خود که همانا ایمان جمیع آباء پیامبر (صلی الله علیه و آله) است دلایلی ذکر کرده اند که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
1. اجماع شیعه امامیه بر ایمان جمیع آباء پیامبر (صلی الله علیه و آله).
2. استدلال به قول خداوند متعال: "الَّذی یَراکَ حینَ تَقُومُ، وَتَقَلُّبَکَ فِی السّاجِدینَ" (16) معنای آیه آن است که خداوند متعال روح پیامبر (صلی الله علیه و آله) را از سجده کننده ای به ساجدی دیگر منتقل می کند؛ طبق این معنا آیه دلالت دارد بر این که جمیع آباء پیامبر (صلی الله علیه و آله) مسلمان بوده اند. لذا در ذیل این آیه از ابن عباس، امام باقر و امام صادق روایت شده است: همانا پیامبر (صلی الله علیه و آله) پیاپی از صلب پیامبری به پیامبر دیگر منتقل می شد. (17).
سیوطی از ابن عباس در ذیل آیه شریفه نقل می کند که فرمود: پیامبر دائماً در اصلاب انبیاء بود تا آنکه مادرش او را به دنیا آورد.
و نیز از مجاهد در ذیل آیه نقل می کند که گفت: رسول خدا از صلب پیامبری به صلب پیامبری دیگر و آنگاه به عنوان پیامبر خدا مبعوث شد. (18).
3. پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: لم یزل ینقلنی الله من أصلاب الطاهرین الی أرحام المطهّرات، حتّی أخرجنی فی عالمکم، و لم یدنسنی بدنس الجاهلیه؛ (19) خداوند مرا دائماً و پی در پی از صلب های پاکان به رحم های زنان پاک منتقل نمود، تا آن که مرا در عالم شما وارد کرد، و مرا به پلیدی جاهلیّت مبتلا نکرد.
اگر در میان آباء پیامبر (صلی الله علیه و آله) افراد کافری وجود داشت هرگز جمیع آنان را به طهارت متصف نمی ساخت، با آن که خداوند متعال می فرماید: "إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ".
4. ممکن است بر ایمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) تا حضرت ابراهیم (علیه السلام)  به قول خداوند متعال در حکایت از قول ابراهیم و اسماعیل استدلال شود که فرمود: "وَاجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَمِنْ ذُرّیَّتِنا أُمَّهً مُسْلِمَهً لَکَ" (20) با ضمیمه آیه: "وَجَعَلَها کَلِمَهً باقِیَهً فی عَقِبِهِ"؛ (21) از این دو آیه استفاده می شود که باید کلمه الله در ذریه حضرت ابراهیم (علیه السلام) تا روز قیامت باقی بماند. و تا روز قیامت باید جماعتی از ذریه ابراهیم (علیه السلام) باشد که خداوند متعال را به فطرت خود عبادت نماید. گویااین مطلب اجابت خداوند متعال از دعای حضرت ابراهیم (علیه السلام)  است که به خدا عرض کرد: "وَ اجْنُبْنِی وَ بَنِیَّ أَنْ نَعْبُدَ اْلأَصْنامَ"؛ من و فرزندانم را از عبادت بت ها دور کن. و نیز عرض کرد: "رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلاهِ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی"؛ بار پروردگارا! من و ذریّه ام از نماز گزاران قرار ده.
5. از جمله ادله ایمان عبدالمطلب جدّ پیامبر (صلی الله علیه و آله) کلام و دعای او هنگام هجوم ابرهه حبشی به مکه برای خراب نمودن کعبه است، زیرا در این هنگام حضرت عبدالمطلب (علیه السلام) به بتان پناه نبرد، بلکه برای حمایت کعبه بر خداوند متعال توکّل نمود! (22).
حتی ممکن است بگوییم که عبدالمطلب (علیه السلام)  عارف به شأن و مقام و آینده درخشان پیامبر (صلی الله علیه و آله) بوده است، و لذا هنگام طفولیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) برای استسقا و طلب باران او را به صحرا برد. و این به جهت اعتقاد به منزلتی بس عظیم برای پیامبر  (صلی الله علیه و آله) بوده است. (23).
به همین دلیل در تاریخ مشاهده می کنیم که عبدالمطلب (علیه السلام)  درباره رسول خدا در سنین کودکی اش به ام ایمن سفارش می کند که هرگز از او غفلت نکند. (24).

ایمان پدر و اجداد پیامبر از دیدگاه روایات

با مراجعه به روایات شیعه و عامه پی خواهیم برد که روایات فراوانی وجود دارد که به طور وضوح و آشکار دلالت بر ایمان پدر و اجداد پیامبر اسلام دارد، اینک به برخی از آنها اشاره می کنیم:

روایات شیعه

1. کلینی (رحمه الله) به سندهای خود از امام صادق (علیه السلام)  نقل می کند که فرمود: جبرئیل بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) نازل شد و عرض کرد: ای محمّد! خداوند جلّ جلاله بر تو درود می فرستد و می فرماید: همانا من آتش را حرام نمودم بر صلبی که تو را فرود آورده، و رَحِمی که تو را حمل کرده، و دامنی که تو را کفالت کرده است. (25).
2. شیخ طوسی (رحمه الله) به سند خود از جابر بن عبدالله انصاری از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در حدیثی نقل می کند: خداوند چون خواست مرا خلق کند، مرا نطفه ای سفید و پاک آفرید. آنگاه آن را در صلب پدرم آدم (علیه السلام)  قرار داد. و پیوسته آن نطفه را از صلب پاکی به رحم پاکی تا نوح و ابراهیم(علیهما السلام) منتقل نمود، و اینچنین بود تا به عبدالمطلب رسید. پس مرا بدی های جاهلیت اصابت نکرده است. (26).
3. امیر المؤمنین علی (علیه السلام)  در صفات انبیا مرسلین می فرماید:
پیامبران را در بهترین جایگاه به ودیعت گذارد و در بهترین مکان ها استقرارشان داد. از صلب کریمانه پدران به رحم پاک مادران منتقل فرمود که هرگاه یکی از آنان درگذشت دیگری برای پیشبرد دین خدا بپاخواست تا آنکه کرامت اعزام نبوت از طرف خدای سبحان به حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله) رسید. نهاد اصلی وجود او را از بهترین معدن استخراج کرد. و نهال وجود او را در اصیل ترین و عزیزترین سرزمین ها کاشت و آبیاری کرد. او را از همان درختی که دیگر پیامبران و امینان خود را از آن آفرید، به وجود آورد، که عترت او بهترین عترت ها و خاندانش بهترین خاندان ها و درخت وجودش بهترین درختان است. در حرم امن الهی رویید و در آغوش خانواده کریمی بزرگ شد. شاخه های بلند آن سر به آسمان کشید که دست کسی به میوه آن نمی رسد.(27).

4. شیخ صدوق به سندش از علی (علیه السلام)  نقل می کند که فرمود: به خدا سوگند! پدرم و جدّم عبدالمطلب و هاشم و عبدمناف هرگز بتی را سجده نکردند. از او سؤال شد: پس چه چیزی را عبادت می کردند؟ فرمود: رو به خانه خدا نماز می گزارده و بر دین حضرت ابراهیم بوده و به آن تمسک می جستند.
5. و نیز به سندش از جابر بن یزید جعفی از جابر بن عبدالله انصاری نقل می کند که فرمود: از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سؤال شد که شما کجا بودید در حالی که آدم در بهشت بود؟ فرمود: من در صلب او بودم که در آن حال به سوی زمین فرود آمدیم. من در کشتی در صلب پدرم نوح بودم. و هنگام پرتاب شدن ابراهیم در آتش در صلب او قرار داشتم... خداوند عزّوجلّ همواره مرا از اصلاب پاک به رحم های پاک و مطهّر منتقل می ساخت در حالی که هدایت گر و هدایت شده بودند. (28).
همین مضمون را بسیاری از علمای اهل سنّت همانند: متقی هندی در (کنز العمال) و سیوطی در (در المنثور) نیز نقل کرده اند.
روایات اهل سنت

1. ترمذی به سند خود روایت کرده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: همانا خداوند مردم را آفرید و من را در میان بهترین آنان و بهترین فرقه ها و بهترین دو دسته قرار داد. سپس قبیله ها را اختیار کرد و مرا در بهترین قبیله قرار داد. و نیز خانواده ها را اختیار نمود آنگاه مرا در بهترین خانواده قرار داد. پس من بهترین مردم از جهت نَفْس و خانواده ام. (29).
2. قندوزی حنفی از طبرانی به سندش نقل می کند که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: من همواره از شخصی اختیار شده به شخصی دیگر اختیار شده منتقل شدم. (30).
3. هیتمی به سندش از ابن عباس در تفسیر آیه شریفه "وَ تَقَلُّبَکَ فِی السّاجِدِینَ" نقل می کند که پیامبر  (صلی الله علیه و آله) فرمود: از صلب پیامبری به صلب پیامبری دیگر منتقل شدم تا آنکه به پیامبری رسیدم. (31).

نقد ادله قائلین به عدم ایمان آباء النبی

قائلین به عدمِ ایمان آباء پبامبر (صلی الله علیه و آله) به برخی از ادلّه تمسّک کرده اند که آنها را ذکر کرده و پاسخ می دهیم:

دلیل 1
در قرآن کریم به کفر آزر، پدر ابراهیم (علیه السلام)  تصریح شده است؛ آن جا که می فرماید: "وَ ما کانَ اسْتِغْفارُ إِبْراهیمَ ِلأَبیهِ إِلاّ عَنْ مَوْعِدَه وَعَدَها إِیّاهُ فَلَمّا تَبَیَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوُّ لِلّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْراهیمَ َلأَوّاهٌ حَلیمٌ"؛ (32)و طلب آمرزش ابراهیم برای پدرش جز برای وعده ای که به او داده بود، نبود. [ولی] هنگامی که برای او روشن شد که وی دشمن خداست، از او بیزاری جست. راستی، ابراهیم دلسوزی بردبار بود.
پاسخ
اولاً، ابن حجر ادعای اجماع مورخّان را کرده است که آزر، پدر ابراهیم (علیه السلام)  نبوده، بلکه عمو یا جدّ مادری اش بوده؛ بنابر اختلافی که در نقل آن رسیده است. (33) .
اسم حقیقی پدر ابراهیم (علیه السلام)  تارخ است. (34) و اطلاق اب بر عمو به جهت توسّع و مجازگویی است.
و این نظیر قول خداوند است که می فرماید: "أَمْ کُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قالَ لِبَنیهِ ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدی قالُوا نَعْبُدُ إِلهَکَ وَ إِلهَ آبائِکَ إِبْراهیمَ وَ إِسْماعیلَ وَ إِسْحاقَ إِلهًا واحِدًا وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ" (35) شما کی و کجا بودید هنگامی که یعقوب را مرگ فرارسید و به فرزندان خود گفت: بعد از من که را می پرستید؟ گفتند خدای تو و خدای پدران تو ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را که خدای یگانه است و ما فرمانبردار اوییم. در این آیه خداوند متعال اسماعیل را از آباء یعقوب بر شمرده است، در حالی که از آباء او نبوده، بلکه عموی او محسوب می شود.
ثانیاً، بین أب و والد فرق است، زیرا أب اطلاق بر مربّی، عمو و جدّ نیز می شود، به خلاف والد که تنها بر پدر بدون واسطه اطلاق می گردد، لذا در آیه فوق تعبیر به أب آمده است، ولی در سوره ابراهیم خداوند متعال این چنین از حضرت ابراهیم (علیه السلام) نقل می کند که به خداوند متعال عرض کرد: "رَبَّنَا اغْفِرْ لی وَ لِوالِدَیَّ وَ لِلْمُؤْمِنینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسابُ". (36) بار خدایا روزی که حساب به پا می شود تو در آن روز سخت به من و والدین من و همه مؤمنان از کرم ببخشا.
دلیل 2
مسلم و غیر او روایت کرده اند که شخصی از پیامبر (صلی الله علیه و آله) پرسید: پدرت کجاست؟ حضرت فرمود: در آتش. او هنگامی که به پیامبر (صلی الله علیه و آله) پشت کرد حضرت او را خواست و به او فرمود: همانا پدر من و تو در آتشند. (37).
پاسخ
این حدیث از جهاتی باطل است:
اوّلاً، بنابه ادله ای که قبلاً به آنها اشاره شد، جمیع آباء پیامبر (صلی الله علیه و آله) مؤمن بوده اند.
ثانیاً، حماد بن سلمه این روایت را از ثابت، از انس نقل کرده، ولی معمر همین حدیث را از ثابت، از انس به کیفیتی دیگر نقل کرده است که دلالت بر کفر پدر پیامبر (صلی الله علیه و آله) ندارد. (38).
علمای رجال از اهل سنت تصریح دارند که معمّر در نقل حدیث از حمّاد قوی تر است، بلکه مردم در حفظ و ضبط کردن حمّاد شک کرده اند. برخی قائلند که در احادیث حماد امور منکر وجود دارد. (39).
ثالثاً، این روایت به سند صحیح با شرط شیخین از سعد بن ابیوقّاص نقل شده، ولی در ذیل آن این چنین آمده است: حیثما مررت بقبر کافر فبشره بالنار؛ (40) هرگاه گذرت بر قبر کافری افتاد او را به آتش دوزخ بشارت ده.
رابعاً، ممکن است در این روایت مراد از ابی عمو باشد که همان ابولهب یا ابوجهل یا هر دو باشند، همان گونه که لفظ أب در آیه قرآن بر عموی حضرت ابراهیم (علیه السلام)  اطلاق شده است. (41).
سؤال و جواب
در پایان این بحث به این سؤال اشاره می کنیم که چرا عده ای در این مسئله این همه اصرار می ورزند که آباء پیامبر (صلی الله علیه و آله) را تکفیر نمایند؟
در جواب باید گفت: سبب تکفیر آباء پیامبر (صلی الله علیه و آله) چند جهت می تواند باشد:
1. شریک کردن علی (علیه السلام)  با پیامبر (صلی الله علیه و آله) در آباء پیامبر (صلی الله علیه و آله) به جهت خصومتی که با علی (علیه السلام)  دارند؛
2. گروهی نمی توانند ببینند که آباء و اجداد خلفای بنی امیه و دیگران کافر بوده و آباء پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) مؤمن باشند، لذا در صدد آن برآمدند که این فضیلت را از پیامبر  (صلی الله علیه و آله) سلب کرده تا بین او و دیگران مساوات برقرار کنند.

پی نوشت ها
1- تصحیح الاعتقادات، ص 117.
2- تصحیح الاعتقادات، ص 117.
3- اوائل المقالات، ص 51.
4- مجمع البیان، ج 3، ص 516.
5- بحار الانوار، ج 15، ص 117.
6- مفاتیح الغیب، ج 4، ص 103.
7- روح المعانی، ج 19، ص 137.
8- النظم المتناثر، ص 202.
9- بحار الانوار، ج 15، ص 124، الصحیح من سیرة النبی، ج 2، ص 186.
10- الصحیح من سیرةالنبی صلی الله علیه و آله، ج 2، ص 186.
11- الدرج المنفیة، ص 17.
12- همان، 17.
13- کشف الخفاء، ص 62.
14- همان، ص 65.
15- مفاتیح الغیب، ج 4، ص 103.
16- شعراء 26 آیات 118 و 119.
17- تاریخ الخمیس، ج 1، ص 234 و 235، البحر المحیط، ج 7، ص 47.
18- الدرّ المنثور، ج 5، ص 98.
19- مجمع البیان، ج 4، ص 322؛ تفسیر الرازی، ج 24، ص 174؛ السیرة الحلبیة، ج 1، ص 30؛ الدرّ المنثور، ج 5، ص 98؛ البحر المحیط، ج 7، ص 47؛ تاریخ الخمیس، ج 1، ص 234؛ بحار الانوار، ج 15، ص 117 و....
20- بقره آیه 128.
21- زخرف 43 آیه 28.
22- السیرة الحلبیة، ج 1، ص 43 62؛ الکامل فی التاریخ، ج 1، ص 260، و بحارالانوار، ج 5، ص 130.
23- السیرة الحلبیة، ج 1، ص 182؛ الملل و النحل شهرستانی، ج 2، ص 248.
24- سیره زینی دحلان در حاشیه سیره حلبیه، ج 1، ص 64؛ تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 10.
25- کافی، ج 1، ص 446، ح 21.
26- امالی طوسی، ص 499، ح 1095.
27- نهج البلاغه، خطبه 94.
28- تفسیر برهان، ج 3، ص 192، ح 2.
29- سنن ترمذی، ج 5، ص 544، ح 3607.
30- ینابیع المودّة، ج 1، ص 15.
31- مجمع الزوائد، ج 7، ص 86.
32- توبه آیه 114.
33- السیرة النبویة، ج 1، ص 37.
34- تاریخ الخمیس، ج 1، ص 235.
35- بقره آیه 133.
36- ابراهیم 14 آیه 41.
37- صفة الصفوة به نقل از صحیح مسلم، ج 1، ص 172؛ الاصابة، ج 1، ص 337؛ عون المعبود، ج 12، ص 494؛ البدایة و النهایة، ج 2، ص 280 و تاریخ الخمسین، ج 1، ص 232.
38- السیرة الحلبیة، ج 1، ص 50 و 51.
39- همان، ج 1، ص 51؛ تهذیب التهذیب، ج 3، ص 12 و 15.
40- السیرة الحلبیة، ج 1، ص 51؛ البدایة و النهایة، ج 2، ص 280 و عبدالرازق، المصنف، ج 10، ص 454.
41- توبه آیه 114.

  • حیـدر کـرار

نظرات (۱)

عالی و کامل بود

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
|بر بال اندیشه|

» بـا قـرار دادن کـد لـوگـوی حمـایتی مـا در سایـت یـا وبـلاگ خود، ضمن یـاری در جهت گســترش عقــاید، زمیــنه آشنـایـی دیــگر کاربـران را بـا ایـن سایت فراهـم آوریـد.

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران