در بیــن اهــل بیــت (علیهم السلام) فقط یک امـام
- ۰ نظر
- ۱۹ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۲:۴۱
در بیــن اهــل بیــت (علیهم السلام) فقط یک امـام
رویداد #کساء یکی از مهمترین حوادث روشنگر تاریخ زندگی #پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
هرگاه امام حسن مجتبی علیه السلام وضو می گرفت، تمام بدنش از ترس خدا می لرزید
در کتاب احتجاج، از اعمش و او از سالم بن ابی الجعد روایت می کند که: یکی از رفقای ما گفت: در مدینه به حضور امام حسن علیه السلام رفتم
4 ربیع الثانی ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام مبارک باد
عبدالعظیم (علیه السلام) فرزند عبدالله بن علی، از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی (علیه السّلام) است و نسبش با چهار واسطه به آن حضرت می رسد. پدرش عبدالله نام داشت و مادرش فاطمه دختر عقبه بن قیس.
ولادت با سعادت حضرت عبدالعظیم (علیه السّلام) در سال 173 هجری قمری در شهر مقدّس مدینه واقع شده است و مدّت 79 سال عمر با برکت او با دوران امامت چهار امام معصوم یعنی امام موسی کاظم (علیه السّلام)، امام رضا (علیه السّلام)، امام محمّدتقی (علیه السّلام) و امام علیّ النّقی (علیه السّلام) مقارن بوده، و احادیث فراوانی از آنان روایت کرده است.
پس از شهادت امام علی (علیه السلام)، پیروان حضرتشان -بدون آنکه مخالفتی جدی در میان باشد- با امام حسن (علیه السلام) بیعت کردند.
این بیعت در زمانی بود که عراق در بدترین شرایط قرار داشت و موازنه قدرت به نفع حکومت شام رقم خورده بود. سه جنگ پیاپی و اختلافات داخلی ناشی از شورش خوارج، عراقیان را نسبت به آینده ناامید کرده بود. امام علی (علیه السلام) در روزهای پایانی زندگی هر چقدر از مردم خواست تا برای نبرد آماده شوند، کمتر کسی به این کار تن داد؛ اما اینک پس از شهادت علی (علیه السلام) و نگرانی شدید مردم عراق از تسلط شام، امید آن میرفت که آنان دست به مقاومت جدی بزنند.[1]
نخستین شخصی که با امام حسن (علیه السلام) بیعت کرد؛ قیس بن سعد بود که گفت: دست بیار تا بر کتاب خدا و سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و جنگ با منحرفان با تو بیعت کنم. اما امام به او گفت: «تنها بر کتاب خدا و سنت پیامبر که همه شرطها در آن نهفته است». قیس خاموش ماند و با او بیعت کرد. مردم نیز بیعت کردند.
7 صفر سالروز شهادت غریب مدینه امام حسن مجتبی علیه السلام تسلیت باد
از دیرباز در حوزه هزار ساله نجف اشرف هفتم صفر را روز شهادت امام مجتبی علیه السلام می دانند و شیعیان عراق و سایر کشورها نیز در این روز برای سبط اکبر؛ امام مجتبی علیه السلام اقامه عزا می کنند اما در ایران شهادت سبط اکبر بیست و هشتم صفر است همزمان با رحلت پیامبر اعظم. چرا؟ به دلیل اختلاف روایت؛ دو قول برای روز شهادت امام حسن مجتبی نقل شده است:
۱. بیست و هشتم صفر؛ بر اساس نقل شیخ کلینی و شیخ مفید و شیخ طبرسی. رضوان الله علیهم
۲. هفتم صفر ؛بر اساس نقل شهید اول، کفعمی، شیخ بهایی، علامه مجلسی، مرحوم صاحب جواهر، شیخ کاشف الغطاء و محدث قمی. رضوان الله علیهم
عن أبی السعادات فی (الفضائل) أنه أملى الشیخ أبو الفتوح فی مدرسة الناجیة، أنّ الحسن بن علیّ علیهما السّلام کان یحضر مجلس رسول الله صلّى الله علیه و آله و هو ابنُ سبع سنین، فیسمع الوحیَ فیَحفَظُه، فیأتی أُمَّه فیُلقی إلیها ما حَفِظه. فلمّا دخل علیٌّ علیه السّلام وجدَ عندها عِلْماً، فسألها عن ذلک فقالت: مِن ولدک الحسن. فتخفّى یوماً فی الدار وقد دخل الحسن و کان سمع الوحی، فأراد أن یُلقیَه فأُرْتِج علیه.. فعَجِبت أمُّه من ذلک، فقال لها: لا تعجبی یا أماه؛ فإنّ کبیراً یسمعنی، و استماعه قد أوقفنی. فخرج علیٌّ علیه السّلام فقبّلَه. و فی روایةٍ أخرى قال الحسن علیه السّلام: یا أُمّاه، قَلّ بیانی، وکَلَّ لسانی، لعلّ سیّداً یرعانی!
اگر امیرالمؤمنین بجاى امام حسن مى بود آیا صلح مى کرد یا نه؟ حضرت على مى فرمود من حاضر نیستم یک روز حکومت معاویه را تحمل کنم، چگونه امام حسن راضى به حکومت معاویه شد؟
این سؤال را که اگر حضرت امیر در جاى حضرت امام حسن بود صلح مى کرد یا نه، به این شکل نمى شود جواب داد، بله، اگر شرایط حضرت على مثل شرایط حضرت امام حسن مى بود صلح مى کرد، اگر بیم کشته شدنش در مسند خلافت مى رفت. ولى مى دانیم که شرایط حضرت امیر با شرایط امام حسن خیلى متفاوت بود، یعنى این نابسامانیها در اواخر دوره حضرت امیر پیدا شد، ولهذا جنگ صفین هم جنگى بود که در حال پیشرفت بود و اگر خوارج از داخل انشعاب نمى کردند مسلم امیرالمؤمنین پیروز شده بود. در این جهت بحثى نیست. و اما اینکه شما فرمودید چرا امیرالمؤمنین حاضر نیست یک روز حکومت معاویه را قبول کند ولى امام حسن حاضر مى شود؟ شما این دو را با همدیگر مخلوط مى کنید. حضرت امیر حاضر نیست یک روز، معاویه به عنوان نایب او و به عنوان منسوب از قبل او حکومت کند، ولى امام حسن که نمى خواهد معاویه را نایب و جانشین خود قرار دهد، بلکه مى خواهد خود کنار برود. صلح امام حسن کنار رفتن است نه متعهد بودن. در متن این قرار داد هیچ اسمى از خلافت برده نشده، اسمى از امیرالمؤمنین برده نشده، اسمى از جانشین پیغمبر برده نشده، سخن این است که ما کنار مى رویم، کار به عهده او، ولى به شرط آنکه این که شخصا صلاحیت ندارد، کار را درست انجام دهد، و متعهد شده که درست عمل کند. پس این دو خیلى تفاوت دارد. امیرالمؤمنین گفت من حاضر نیستم یک روز کسى مثل معاویه از طرف من و نایب من در جایى باشد. امام حسن هم حاضر به چنین چیزى نبود، و شرایط صلح نیز شامل چنین چیزى نیست.
در نرم افزار امام حسن علیه السلام در حد توان سعی کردیم مطالبی قرار دهیم که همه از آن بتوانند استفاده کنند. و امیدواریم که این نرم افزار به کارتون بیاد و بتوانید بیشتر با امام حسن علیه السلام آشنا بشوید.
چند ویژگی از نرم افزار:
۱- دارای زندگی نامه امام حسن علیه السلام
۲-دارای احادیث زیبا از امام
۳- دارای داستان های زیبا و اموزنده از امام حسن علیه السلام
۴ – پاسخ به شبهات پیرامون امام حسن علیه السلام
۵- و خیلی ویژگی های دیگه که بعد از دانود میتوانید بهره ببرید.
چرا امام حسن علیه السلام با معاویه صلح کرد؟ قبل از بیان این مهم باید عرض شود که امام در واقع صلح نکردند بلکه مجبور به صلح شدند و هر امامی به جای امام حسن می بود قطعا دست به این صلح می زد. اینک با هم دیگر به دلایل صلح آن امام همام می پردازیم؛ امید است این مقال جرعه ای به تشنگان حضرتش بنوشاند.
الف: از منظر جبهه معاویه:
هدف اصلی معاویه «وصول کم هزینه به هدف» (یعنی همان حکومت) بود؛ زیرا میدانست صاحب اصلی حکومت امام حسن علیه السلام است و برای به دست آوردن حکومت باید ـ هر چند در ظاهر ـ صاحب اصلی آن را قانع و متعهد بسازد و بهترین راه آن صلح بود.
به این ترتیب معاویه از نتایج نگران کننده جنگ که بارها به آن تاکید داشت و عواقب درگیری با فرزند رسول الله که جایگاه معنوی و اعتقادی مهمی میان مردم داشت، در امان میماند.
تاریخ هم نشان میدهد هدف معاویه «سلطه» بود که با صلح بهتر تأمین شد. وی در خطبهاش در نخیله گفت: «من با شما جنگیدم که سلطه خود را بر شما ثابت کنم و این را خدا (با صلح) به من داد و شما ناراضی بودید.» (شرح نهجالبلاغه، ابن ابیالحدید، ج 4، ص 16.)
در کنار هدف اصلی، وی پنداشته بود کنارهگیری امام حسن از حکومت به نفع او، در افکار عمومی به معنای کنارهگیری از خلافت تلقی خواهد شد و او به عنوان خلیفه قانونی معرفی خواهد شد. مؤید این نظر بیعتی است که معاویه از مردم به عنوان خلافت خود میگرفت.
دستاورد دیگر این بود که در صورت رد صلح از سوی امام و ادامه جنگ و شهادت امام، هیچ دستاویزی برای قیامهای مخالفان و... نمیماند.
روشن است که با پذیرش مصلحتی صلح از سوی امام حسن (علیه السلام) و به بیان دیگر پذیرش «ترک مخاصمه» دستاورد رفع مسئولیت در صورت قتل امام، از بین میرفت. درباره حس سود جویانه و رسیدن به خلافت هم که امام حسن بارها حتی نزد خود معاویه موضوع واگذاری موقت حکومت و تفکیک حکومت و خلافت را مطرح میکرد. (بحارالانوار، علامه مجلسی، ص 44، ج 10، ص 138و امالی، شیخ طوسی، دارالثقافة، قم، 1413 ق، ص 561.) در مورد هدف اصلی «وصول کم هزینه معاویه به حکومت» سخن خواهیم گفت.
ب. دلایل صلح از منظر جبهه امام:
جریانشناسی دقیق دو طیف متعارض (صالحان و ناصالحان) نشان میدهد، «دنیازدگی و عدم دینداری»، مردم در نهایت موجب پذیرش صلح از سوی امام حسن شد؛ لذا آن حضرت این دو را به عنوان عامل صلح معرفی و با تعبیر «عبید الدنیا» از آنان یاد میکند. (بحارالانوار، ج 44، ص 21.)