رویداد #کساء یکی از مهمترین حوادث روشنگر تاریخ زندگی #پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
- ۰ نظر
- ۲۰ آذر ۹۶ ، ۲۰:۱۸
رویداد #کساء یکی از مهمترین حوادث روشنگر تاریخ زندگی #پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
هرگاه امام حسن مجتبی علیه السلام وضو می گرفت، تمام بدنش از ترس خدا می لرزید
درباره علت به کار بردن لفظ «یا علی» هنگام خداحافظی از پیامبر (صلی الله علیه و آله) سؤال شد: یا رسول الله! ما وقتی صحبتمان، و حرفمان با یکی تمام می شود
10 ماه مبارک رمضان سالروز وفات بانوی برکت حضرت خدیجه تسلیت باد
حضرت خدیجه علیهاالسلام در 24 سال زندگی مشترک با پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله)، خدمات بسیاری برای آن بزرگوار و دین اسلام انجام داد. حمایت های مالی، روحی، عاطفی از حضرت محمد (صلی الله علیه و آله)، تصدیق و تأیید پیامبر در روزگاری که هیچ کس تأییدش نمی کرد و یاری ایشان در برابر آزار مشرکان، گوشه هایی از این خدمات ارزشمند است. حضرت خدیجه علیها السلام پس از ازدواج با پیامبر، دارایی اش را به ایشان بخشید تا آن را هرگونه می خواهد مصرف کند. رسول گرامی اسلام در این زمینه می فرماید: «هیچ ثروتی به اندازه ثروت خدیجه علیهاالسلام برای من سودمند نبود.»
قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: شَهرُ رَمَضانَ
ماجرای بعثت حضرت پیامبر، با نقل های متفاوتی روایت شده است. چه سخنی رساتر و شیرین تر از بیان امام هادی علیه السلام که می فرماید: «هنگامی که محمد صلی الله علیه و آله تجارت شام را ترک گفت، هر روز به کوه حرا می رفت و از فراز آن به آثار رحمت پروردگار می نگریست و از آنچه می دید، به یاد عظمت خدای آفریننده می افتاد و آن گاه با روشنی خاصی به عبادت خداوند مشغول می شد. چون به چهل سالگی رسید، خداوند، دل او را بهترین، روشن ترین و خاضع ترین دل ها یافت. در آن لحظه ها، جبرئیل به سوی او آمد و بازوی او را گرفت و تکان داد و گفت: بخوان. گفت: چه بخوانم؟ جبرئیل گفت: ای محمد! بخوان به نام پروردگارت که آفرید. پس جبرئیل، رسالت خود را به انجام رسانید و به آسمان ها بالا رفت و محمد نیز از کوه فرود آمد. در این هنگام، خداوند، کوه ها، صخره ها و سنگلاخ ها را به سخن آورد، به گونه ای که به هر کدام می رسید، ادای احترام می کردند و می گفتند: السلام علیک یا حبیبَ اللّه، السلام علیک یا ولیَّ اللّه، السلام علیک یا رسولَ اللّه».
از جمله شخصیت های اسلامی که در تاریخ مورد ظلم قرار گرفت، حضرت ابوطالب پدر بزرگوار امام علی (علیه السلام) است، این ظلم ها فقط به این دلیل است که وی پدر علی (علیه السلام) است. علی که دشمن درجه یک خط انحراف در میان مسلمانان مانند منافقین و.... بود. این گروه به دلیل آن که در مصاف و رویارویی با حضرتش عاجز ماندند، از راه دیگری برای ضربه زدن به آن حضرت برآمدند، مانند این که پدرش ابوطالب در حال کفر از دنیا رفت. در حالی که این تهمت و دروغی بیش نیست. عالمان بزرگ ما این تهمت ها را به صورت مستدل رد کرده اند، به نحوی که جای هیچ گونه شک و تردین در ایمان حضرت ابوطالب باقی نمی ماند. ما در این جا خلاصه ای از این جواب ها را متذکر می شویم.
ما معتقدیم هر کس تعصب را کنار گذاشته و بیطرفانه سطور طلایى تاریخ را درباره ابوطالب مطالعه کند با ابن ابى الحدید شارح نهج البلاغه هم صدا شده و مىگوید: هر گاه ابوطالب و فرزند برومندش نبود هرگز دین و مکتب اسلام به جاى نمی ماند و قد راست نمى کرد ابوطالب در مکه بیارى پیامبر شتافت و على (علیه السلام) در یثرب (مدینه) در راه حمایت از اسلام در گرداب مرگ فرو رفت".
ماه رجب و ماه شعبان و ماه رمضان شرافت زیادی دارند و در فضیلت آنها روایات بسیاری وارد شده است. از حضرت رسول (صلى الله علیه و آله) روایت شده که: ماه رجب ماه بزرگ خدا است و ماهى در حرمت و فضیلت به آن نمى رسد و جنگیدن با کافران در این ماه حرام است و رجب ماه خدا است و شعبان ماه من است و ماه رمضان ماه امت من است کسى که یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد، موجب خشنودى خدای بزرگ میگردد و غضب الهى از او دور می گردد و درى از درهاى جهنم بر روى او بسته گردد.
از حضرت موسى بن جعفر (علیهماالسلام) روایت شده است که: هر کس یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد، آتش جهنم یک سال، از او دور شود و هر کس سه روز از آن را روزه بگیرد بهشت بر او واجب می گردد.
و همچنین فرمود که: رجب نام نهرى است در بهشت که از شیر سفیدتر و از عسل شیرین تر است. هر کس یک روز از رجب را روزه بگیرد البته از آن نهر بیاشامد.
شاید به درستی بتوان ادعا نمود همه انسان ها به طور طبیعی خواهان سود و سرمایه بیشتر در زندگی هستند، ولی آنچه مسلم است همه ی آنها به این خواست طبیعی دست نمی یابند؛ چرا که با انتخاب راه اشتباه نه تنها سود و سرمایه ماندگاری بدست نمی آوردند، بلکه متحمل ضرر و ورشکستگی سختی در محاسبات خود می شوند. عمده دلیل این شکست و گرفتاری ها را می بایست در شیوع غلط محاسباتی ریشه یابی کرد. در این نوشتار سعی داریم به یکی از پر ضررترین معاملات انسانها در زندگیشان اشاره کنیم.
علمای شیعه امامیه بر این مطلب اتفاق دارند که پدران پیامبر (صلی الله علیه و آله) از حضرت آدم (علیه السلام) تا عبدالله، مؤمن و موحّد بوده اند. اینک به نقل برخی از کلمات آنان اشاره می کنیم:
1. محدّث بزرگوار، ابوجعفر علی بن حسین بن بابویه، مشهور به شیخ صدوق (رحمه الله) در این زمینه می نویسد: اعتقادما درباره پدر و اجداد پیامبر (صلی الله علیه و آله) آن است که همه آنها از حضرت آدم (علیه السلام) تا پدرش مسلمان بوده اند. (1).
2. شیخ مفید (رحمه الله) در توضیح این جمله صدوق می نویسد: پدر و اجداد پیامبر (صلی الله علیه و آله) تا حضرت آدم (علیه السلام) موحّد بوده و بر حسب آنچه ابوجعفر شیخ صدوق (رحمه الله) فرموده به خداوند ایمان آورده بودند، و شیعه که فرقه بر حقّ است بر این امر اجماع دارد. (2).
او نیز در جای دیگر می فرماید: علمای امامیّه اتفاق نموده اند که پدر و اجداد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از حضرت آدم (علیه السلام) تا عبدالله بن عبدالمطلب به خداوند عزّوجلّ ایمان آورده و به توحید اعتراف نموده اند. (3).
بدیهی است پرسش از سن حضرت آدم (علی نبینا و آله و علیه السلام) - هنگام خلقتش از سوی خدای متعال - نمیتواند پرسش درستی به نظر آید؛ به دلیل آنکه سن انسان از زمان تولد وی محاسبه میشود، و حضرت آدم هم از این قاعده مستثنا نیست؛ لذا سن وی از زمان خلقتش محاسبه میگردد.
اما روایات در ارتباط با زمان آفرینش جسد وی از گل، تا دمیدن روح در آن، به فاصله زمانی چهل ساله اشاره دارند. بر اساس این فاصله، اگر ملاک خلقت حضرت آدم را زمان دمیده شدن روح بدانیم، میتوان گفت؛ زمانی که در او روح دمیده شد و به صورت انسان در آمد، چهل ساله بود: «فَخَلَقَ اللهُ آدَمَ فَبَقِیَ أَرْبَعِینَ سَنَةً مُصَوَّراً...»؛[1] خدای متعال آدم (علی نبینا و آله و علیه السلام) را خلق نمود، و بدنش را چهل سال (بدون دمیدن روح) گذاشت.
موضوع مطرح شده در این پست کشته شدن عقبة بن ابی معیط به فرمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) و به دست امام علی (علیه السلام) است. ضروری است پیش از پرداختن به علت کشته شدن این شخص، پس از اسارت او در جنگ بدر، به گوشه ای از شخصیت و نقش او در مواجهه با دعوت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) اشاره نموده، سپس کشته شدن این شخص به دست امام علی (علیه السلام) را به مورد بررسی قرار دهیم.
17 ربیع الاول سالروز ولادت پیامبر عظیم الشأن و امام صادق علیهما السلام مبارکباد
حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله در عام الفیل (سال 570 میلادی) در ماه ربیع الاول دیده به جهان گشود. مورخان شیعه، ولادت پیامبر اکرم را در صبح جمعهی هفدهم ربیع الاول و اکثر علمای اهل سنت، در روز دوازدهم همان ماه میدانند.
امام صادق (علیه السلام) به نقل از سلمان فارسى فرمود: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: خداوند متعال مرا از درخشندگى نور خودش آفرید نیز امام صادق (علیه السلام) فرمود: خداوند متعال خطاب به رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: «اى محمد! قبل از این که آسمانها، زمین، عرش و دریا راخلق کنم. نور تو و على را آفریدم...».
ثقه الاسلام کلینى (رحمه الله) مى نویسد: امام صادق (علیه السلام) فرمود: «هنگام ولادت حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فاطمه بنت اسد نزد آمنه (مادر گرامى پیامبر) بود. یکى از آن دو به دیگرى گفت: آیا مى بینى آنچه را من مى بینم؟دیگرى گفت: چه مى بینى؟ او گفت: این نور ساطع که ما بین مشرق و مغرب را فرا گرفته است! در همین حال، ابوطالب (علیه السلام) وارد شد و به آنها گفت: چرا در شگفتید؟ فاطمه بنت اسد ماجرا را به گفت. ابوطالب به اوگفت: مى خواهى بشارتى به تو بدهم؟ او گفت: آرى. ابو طالب گفت: از تو فرزندى به وجود خواهد آمد که وصى این نوزاد، خواهد بود
عارف کامل میرزاجواد آقاملکی تبریزی (علیه الرحمة) در کتاب المراقبات در اعمال روز ۱۷ ربیع الاول می آورد
اضطرابی عجیب درونش را فرا گرفته بود؛ امّا گامهایش را محکم و استوار برمی داشت، کودکی را که در آغوش داشت به نزد قومش آورد. گفتند: ای مریم، کار بسیار عجیب و بدی انجام دادی! ای خواهر هارون! نه پدرت مرد بدی بود و نه مادرت زن بدکاره ای! «مریم» که روزه سکوت داشت به کودکش اشاره کرد؛ یعنی از او بپرسید.
گفتند: چگونه با کودکی که در گاهواره است سخن بگوییم؟! ناگهان کودک زبان به سخن گشود و گفت: «من بنده خدایم، او کتاب (آسمانی) به من عطا کرده و مرا پیامبر قرار داده است و مرا هرجا که باشم موجودی پر برکت خواسته و تا زمانی که زنده ام، مرا به نماز و زکات امر فرموده است. سلام خدا بر من، در آن روز که متولد شدم و در آن روز که می میرم و آن روز که زنده برانگیخته خواهم شد».
10 ربیع الاول سالروز پیوند آسمانی پیامبر اعظم و حضرت خدیجه سلام الله علیهما مبارکباد
پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم 15 سال قبل از هجرت با حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها ازدواج نمودند[1]. از احادیث شیعه و اخبار عامه معلوم میشود که حضرت خدیجه بنت خویلد بن اسد, در علم و اطلاع به کتب آن زمان معروف بوده است. او از زنان قریش, علاوه بر کثرت اموال و املاک وتجاراتی که داشت, به عقل و کیاثت نیز مزیت داشت و در آن زمان او را طاهره, مبارکه, سیده نسوان و ملکه بطحاء میگفتند. او از کسانی بود که انتظار قدوم پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را میکشید و همیشه از علما علایم نبوت آن حضرت را جویا میشد.
هنگامی که خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شرفیاب شد, اول از مهر نبوت سُوال کرد و آن را زیارت کرد اشعار فصیح او در مدح رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و کمال محبتش به آل عبدالمطلب مشهور است که کاشف از علم و ادب و محبت اوست. در همان روزی که آن حضرت مبعوث به رسالت شد جناب خدیجه سلام الله علیها ایمان آورد.
وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ وَمَن یَنقَلِبْ عَلَىَ عَقِبَیْهِ فَلَن یَضُرَّ اللّهَ شَیْئًا وَسَیَجْزِی اللّهُ الشَّاکِرِینَ. آل عمران، ۱۴۴
محمد [صلی الله علیه و آله] فقط فرستاده خداست؛ و پیش از او، فرستادگان دیگرى نیز بودند؛ آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود، شما به عقب برمىگردید؟ [و اسلام را رها کرده به دوران جاهلیّت و کفر بازگشت خواهید نمود؟] و هر کس به عقب باز گردد، هرگز به خدا ضررى نمىزند؛ و خداوند بزودى شاکران [و استقامتکنندگان] را پاداش خواهد داد.
یکی از مظلومیتهای حضرت رسول این است که معمولا به کیفیت شهادت ایشان توجه نمیشود. و معمولا می گویند رحلت حضرت رسول!!! دوستان عزیز! تو این پست براتون در رابطه با کیفیت شهادت و قاتلین آن حضرت می نویسم:
کتابهای سیره و حدیث قتل رسول خدا بوسیله سم را تایید کرده اند و آن را با احادیث متواتر ذکر کرده اند از جمله:
ابن سعد میگوید در روایتی آمده است: پیامبر [صلی الله علیه و آله] مسموم درگذشت و شصت و سه ساله بود. این قول ابن عبده است. (۱)
شیخ مفید می گوید: او در مدینه روز دوشنبه دو شب باقیمانده از ماه صفر در سال دهم هجری درگذشت درحالیکه شصت و سه سال داشت. (۲)
گروههای تکفیری همواره قیام عاشورا را زیر سؤال بردهاند در صورتی که بخش قابل توجهی از منابع اهل سنت از حضور معنوی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در صحرای کربلا خبر میدهند.
در اینکه رسولالله (صلی الله علیه و آله) به عنوان اولین نفر در این امت، با یاد مصیبت سیدالشهداء (علیه السلام) برای او گریسته و عزاداری کرده، تردیدی وجود ندارد، اما به نظر میرسد که مطلب فراتر از این باشد.
حجتالاسلام رضا رفیعی، محقق و پژوهشگر علوم اسلامی در اینباره توضیح میدهد: برادران اهل سنت میدانند که با عزاداری و زیارت قبر شریف امام حسین (علیه السلام)، به سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله) عمل میکنند و سخن افراد نادانی چون بزرگان وهابیت که دین خود را به دنیا فروختهاند و در صدد تغییر ارزشهای جوامع اسلامی هستند تا بدعتهای خود را به نام سنّت مطرح کنند، ارزشی ندارد و مغایر با سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله) است.
(ای رسول ما! ما به تو کوثر (خیر و برکت فراوان) عطا کردیم. پس برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی کن (و بدان) دشمن تو قطعاً بریده نسل و بی عقب است.)
(ای رسول ما! ما به تو کوثر (خیر و برکت فراوان) عطا کردیم. پس برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی کن (و بدان) دشمن تو قطعاً بریده نسل و بی عقب است.)
در مورد شأن نزول این سوره، اکثر مفسران اعتقاد دارند که چون فرزندان پسر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از دنیا رفتند، دشمنان خوشحال شدند که بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دین او نیز نابود خواهد شد و کسی ادامه دهنده راه او نخواهد بود.
روایت شده که روزی پیامبر اکرم وارد مسجد شدند و در مسجد عاص بن وائل و عمرو بن العاص هم بودند. عمرو به کنایه و استهزا گفت: یا ابا الابتر، زیرا مردم زمان جاهلیت رسم داشتند به مردی که فرزند نداشت ابتر یا دم بریده می گفتند.[1]
خداوند سوره کوثر را برای شادی قلب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل کرد تا به وی بگوید که دشمن تو ابتر است و دین و نسبی ندارد و دین اسلام باقی و برقرار خواهد ماند.
از مفاخر ما شیعهها همین 24 ذیحجه است و همین آیه مباهله است
«میلژن کرکا کلژاکویچ» هنرمند 63 ساله کروات و طراح صحنه و دکور فیلم «محمد رسول الله» به تازگی تصاویری از این فیلم فاخر منتشر کرده که بیانگر زیبایی هر چه تمامتر آخرین ساخته مجید مجیدی است.
به گزارش خبرنگار سینمایی خبرگزاری فارس، ساخت فیلم از زندگی انبیاء همیشه و در همه زمانها جذاب است. به طوری که از زمان اختراع صنعت سینما تاکنون، 200 فیلم با موضوع زندگی حضرت عیسی (علی نبینا و آله و علیه السلام)، 120 فیلم با موضوع حضرت موسی (علی نبینا و آله و علیه السلام) و 80 فیلم درباره دیگر پیامبران ساخته شده است، اما در این میان سهم پیامبر مهربانیها، حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) فقط و فقط، یک فیلم شاخص است و آن هم «محمد رسول الله» است.
روایتی در برخی منابع اهل سنت در وصف خلیفه دوم به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) نسبت شده است: «لو لم أبعث فیکم لبعث عمر بن الخطاب»؛[1] اگر من در میان شما به پیامبری مبعوث نمیشدم؛ همانا عمر بن خطاب به عنوان پیامبر مبعوث میشد. همچنین نقل شده است: «لو کان بعدى نبىّ لکان عمر»؛[2] اگر بعد از من پیامبری وجود داشت؛ همانا عمر بود». این روایــت، دارای اشکـــالات سنــدی و معارضهای بسیـــاری است که جای هیچ تردیــــدی در جعلــــی بــودن آن باقی نمـیگذارد. حتی اگـر این روایــت را با معیـــارهای روایی اهــل سنت نیــز بسنجیــم، قـــابل پذیـــرش نخــواهد بــود؛ چرا که افرادی دروغگــــــــــو در جمع راویـــــان آن وجـــود دارند.
سلام و درود فرستادن بر خویشتن ایرادی ندارد و شواهدی قرآنی نیز در این زمینه وجود دارد؛ مانند اینکه قرآن کریم از زبان حضرت عیسی (علی نبینا و آله و علیه السلام) میفرماید: «وَ السَّلامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدْتُ وَ یَوْمَ أَمُوتُ وَ یَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا»؛[1] و سلام (خدا) بر من، در آن روز که متولّد شدم، و در آن روز که میمیرم، و آن روز که زنده برانگیخته خواهم شد!
همچنین در برخی مواقع انسان میتواند خود را مجازاً مخاطب و یا غایب قرار دهد، همانطور که در فرازی از دعا آمده است: «إِلَهِی کَأَنِّی بِنَفْسِی وَاقِفَةٌ بَیْنَ یَدَیْکَ وَ قَدْ أَظَلَّهَا حُسْنُ تَوَکُّلِی عَلَیْک»؛[2] خدایا! خود را چنان مینگرم که گویا در برابرت ایستاده و آن توکّل نیکویى که بر تو دارم بر من سایه افکنده است.
[1]. مریم، آیه 33.
[2]. سید ابن طاووس، رضی الدین علی، الاقبال بالاعمال الحسنة، ج 2، ص 686، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ دوم، 1409ق.
با توجه به این که اسلام دین جهانی است و پیامبر اسلام پیامبر همه اقوام است، چگونه باید کلام قرآن را که می فرماید: "ما هیچ پیامبری جز به زبان قومش نفرستادیم" (تا پیام او را قبول کنند)، حال با توجه به این که دین اسلام دین جهانی است و پیامبر اسلام پیامبر جهانی است، این قاعده در مورد غیر عرب ها که مکلف به پیروی از دین اسلام هستند چگونه جاری است؟
ابوجعفر محمدن بن حبیب – رحمت خدا بر او باد – در کتاب موسوم به «امالی» می نویسد: ابوطالب (علیه السلام) هر گاه رسول خدا (صلوات الله علیه و آله) را می دید، به گریه می افتاد می گفت: «وقتی او را می بینم، خاطره ی برادرم برایم زنده می شود» و عبدالله – پدر پیامبر – برادر پدری و مادری ابوطالب (علیه السلام) بود و ابوطالب (علیه السلام) و نیز عبدالمطلب شدیداً نسبت به او علاقه مند و دلسوز بودند. ابوطالب (علیه السلام) به شدت از این که خوابگاه پیامبر شناسائی شود و بر ابوطالب (علیه السلام) شبیخون آرند، می هراسید. از این رو، شبها علی (علیه السلام) را به جای او در بستر می خواباند. یکشب علی (علیه السلام) گفت: «ای پدر ممکن است من کشته شوم.» ابوطالب (علیه السلام) به او گفت: فرزندم، صبر کن که صبر شایسته تر است و هر زنده ای به سوی مرگ بازخواهد گشت همانا که ترا بذل این راه نمودیم و بلا و آزمایش بسیار سخت است آزمایش در راه دست و فرزندش – عبدالله و پیامبر – هر زنده ای اگرچه از زیادی عمر خسته شود سرانجام طعم مرگ را خواهد چشید علی (علیه السلام) در پاسخ پدر گفت: آیا مرا به صبر و پایداری در یاری احمد (صلوات الله علیه و آله) – پیامبر – فرمان می دهی؟ حال آنکه به خدا سوگند آنچه را که گفتم از سر ترس نبود ولی دست داشتم که یاری ام را ببینی و بدانی که همواره مطیع و فرمانبر تو هستم زود باشد که در راه خدا برای یاری احمد (صلوات الله علیه و آله) -پیامبر هدایت و ستوده در کودکی و نوجوانی – بکوشم 1
هر چند اهانت به نبی جان سوز است
این ظلم و ستم بنایش از دیروز است
پیغمبر و کاغذ و قلم، یادت هست؟
سر منشأ این اهانت از آن روز است
×××
یک عده مسلمان زبانی هستند
یک عده ی دیگر آسمانی هستند
آن عده که توهین به پیمبر کردند
از نسل فلانی و فلانی هستند
شعر از: سید مجتبی شجاع
«وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ وَمَن یَنقَلِبْ عَلَىَ عَقِبَیْهِ فَلَن یَضُرَّ اللّهَ شَیْئًا وَسَیَجْزِی اللّهُ الشَّاکِرِینَ» این آیه ناظر به یکى از حوادث جنگ احد است و آن اینکه: در همان حال که آتش جنگ میان مسلمانان و بت پرستان به شدت شعله ور بود ناگهان صدایى بلند شد و کسى گفت: محمد را کشتم... محمد را کشتم... این درست همان دم بود که مردى به نام عمرو بن قمیئه حارثى سنگ به سوى پیامبر پرتاب کرد، پیشانى و دندان آن حضرت شکست و لب پائین وى شکافت و خون صورت وى را پوشانید. در این موقع دشمن مىخواست پیامبر را به قتل برساند که مصعب بن عمیر یکى از پرچمداران ارتش اسلام جلو حملات آنها را گرفت، ولى خودش در این میان کشته شد، و چون او شباهت زیادى به پیامبر داشت، دشمن چنین پنداشت که پیغمبر در خاک و خون غلطیده است و لذا این خبر را با صداى بلند به همه لشگرگاه رسانید. انتشار این خبر به همان اندازه که در روحیه بت پرستان اثر مثبت داشت، در میان مسلمانان تزلزل عجیبى ایجاد کرد؛ جمعى که اکثریت را تشکیل مىدادند به دست و پا افتاده و از میدان جنگ به سرعت خارج مىشدند، حتى بعضى در این فکر بودند که با کشته شدن پیامبر از آئین اسلام برگردند و از سران بت پرستان امان بخواهند. اما در مقابل آنها اقلیتى فداکار و پایدار همچون على (علیه السلام) و ابودجانه و طلحه و بعضى دیگر بودند که بقیه را به استقامت دعوت مىکردند. از جمله انس بن نضر به میان آنها آمد و گفت: اى مردم اگر محمد (صلی الله علیه و آله) کشته شد، خداى محمد کشته نشده، بروید و پیکار کنید و در راه همان هدفى که پیامبر کشته شد، شربت شهادت بنوشید. پس از ایراد این سخنان خودش به دشمن حمله نمود تا کشته شد. به زودى روشن گردید که پیامبر زنده است و این خبر اشتباه یا دروغ بوده است. آیه 144 آل عمران در این مورد نازل گردید و دسته اول را سخت نکوهش کرد.
یکی از داستانهای مهم زندگی پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ ماجرای عظیم هجرت او و یارانش از مکّه به مدینه است، چنان که قرآن در سوره انفال آیه 30، و سوره بقره آیه 207 به این مطلب اشاره کرده است، که خلاصهاش چنین است: هنگامی که مسلمانان در مکّه در فشار و آزار شدید مشرکان قرار گرفتند، پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ، مسلمانان را به هجرت به مدینه دستور داد، مشرکان احساس خطر شدید کردند... و با خود گفتند: هجرت مسلمانان به مدینه موجب تشکّل آنها در مدینه شده، و در آینده نزدیک، کار را بر ما سخت خواهد کرد. سران آنها در «دار النَّدوَه» مجلس شورای خود اجتماع کردند، و هر کدام در مورد جلوگیری از اسلام و دعوت پیامبر، پیشنهادی نمودند، چنان که در آیه 30 سوره انفال به این توطئه، اشاره شده است.در این زمان بود که ابلیس خود را به شکل یه پیرمرد مسن درآورده و به مجلس وارد شد و پیشنهاد خود را مطرح کرد
ماه ربیع الاول آغاز شده است؛ ماهی که در آن حوادث تاریخی مهمی اتفاق افتاده؛ که از آن جمله، حادثه مهم و تاریخی لیلة المبیت، هجرت حضرت محمد صلی الله علیه و آله از مکه به مدینه، ولادت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امام جعفر صادق علیه السلام، ازدواج حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم با حضرت خدیجه علیها السلام، آغاز امامت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه و هلاکت یزید بن معاویه علیهما لعنة الله از جمله حوادث فرخنده این ماه است. همچنین غزوه بنی نضیر در سال چهارم هجری، صلح امام حسن مجتبی علیه السلام با معاویه ملعون در سال 41 قمری، شهادت حضرت امام حسن عسگری علیه السلام در سال 260 قمری، واقعه احراق مکه در هنگام جنگ یزید با عبدالله بن زبیر در سال 64 قمری، حادثه صاحب زنج و قتل 300 هزار نفر از مردم بصره به دست موفق عباسی در سال 258 از دیگر حوادث مهم ماه ربیع الاول است.
خیلی از اطرافیان ما امشب را با خنده و جک و بیرون رفتن و...سپری می کنند ولی به این توجه نکردند که الان تنهاترین بانوی دو عالم زانوی غم در بغل گرفته و برای فراق پدرش می گرید..آیا کمی به فکر پاره تن پیامبر (علیهما السلام) بوده ایم؟ جهت تسلای دل نازنین شان همدردی کرده ایم؟ کمی خجالت کشیده ایم؟ راستی این وسط یادی از مهدی فاطمه (عجل الله تعالی فرجه الشریف) داشته ایم...؟
یک ثانیه دیر آمدن صبح زمستان |
باعث شده یلدا همه بیدار بمانند |
ده قرن نیامد پسر فاطمه اما |
شد ثانیه ای تشنه دیدار بمانیم؟ |
خدااا لحظه دیدارش چقــــــــدر خوش است!!
اللهم عجل لولیک الفرج
آنقدر غریب است آن پیامبری را که فقط در حد صلوات می شناسیم و ای کاش هم بلند صلوات می فرستادیم!! چقدر ذکر صلوات را فراموش کردیم و بعضی هم بالکل صلوات را نمی شناسد!! واقعا معرفت ما به پیامبر فقط همین است؟ چرا زیاد سر صحبت او در میان ما نیست؛ چرا حتی یک منبر مخصوص برای پیامبر هم نشنیده ایم؟ نه از رفتار آن الگو گرفتیم و نه کردار؛ این پیامبر که در میان امتش غریب است!! برای این آمده بود تا ما را یکصدا و مطیع فرمان خدا کند..حالا همین پیامبر نه ذکری و نه تبلیغی برای او می شود!!! امت اسلامی این روزها دچار اختلاف و انشقاق شدید است. هر چند ما مسلمانان در تمام نقاط جهان از فرا رسیدن سالروز شهادت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اندوهناک هستیم، ولی واقعیت اینست که همه غمگین و نگران سرنوشت امت اسلامی می باشیم. اگر عزاداری و روزه های ما به معنای اینست که ما مسلمانان با اعمال و گفتارمان قلب پیامبر را شاد کردهایم و بنای پیروزی از آن حضرت و عمل به قرآن کریم را داریم، چنین چیزی صحت ندارد بلکه باید اعتراف کنیم که پیامبر اسلام در میان امت خود، غریب و مهجور است.
گفتار قاطع عمّار در مجلس مشورت برای جنگ:
هنگامی که امیرمؤمنان علی علیهالسلام در کوفه تصمیم گرفت که برای سرکوبی معاویه و سپاه او به سوی صفّین حرکت کند، مهاجران و انصار را که با آن حضرت بودند، طلبید و با آنها دربارهی جنگ با معاویه به مشورت پرداخت و از آنها نظرخواهی کرد. آنها هر کدام جداگانه برخواستند و نظر خود را بیان نموند. عمّار یاسر نیز در میان آن جمع بود و برخاست و پس از حمد و ثنای الهی چنین گفت: "ای امیرمؤمنان! اگر میتوانی حتی یک روز به دشمن مهلت ندهی، این کار را انجام بده. ما را قبل از آنکه آتش دشمنان بدکار شعلهور گردد و برای دوری و جدایی از ما همرأی شوند، همراه خود روانهی جبهه کن. آنگاه مخالفان را به سوی راه هدایت و رشد فراخوان. اگر پذیرفتند که سعادتمند شدهاند وگرنه، ناگزیر با آنها میجنگیم. فَوَاللهِ اِنَّ سَفْکَ دِمائِهِمْ، وَالْجِدَّ فی جِهادِهِمْ لَقُربَهٌ عِندَاللهِ وَ کَرامَهٌ مِنْهَ: سوگند به خدا! قطعاً ریختن خون آنها و تلاش برای جهاد و نبرد با آنها، موجب تقرّب و کرامت در پیشگاه الهی خواهد بود."
پیامبر به سوی «سِدْرَةُ الْمُنْتَهی» میرود.
آیا «سدره منتهی» را میشناسی؟
درخت بزرگی که در ملکوت اعلی است و هزاران فرشته در اطراف آن هستند.
اما چرا این درخت را به این نام میخوانند؟
چون این درخت آخرین ایستگاه است!
پیامبران و فرشتگان تا اینجا بیشتر نمی توانند جلو بیایند.[1] به این درخت که برسی، هر کس که باشی باید متوقف شوی!
اینجا آخر خط است.
این که در روایت نقل شده است؛ «حضرت جبرئیل علیه السلام به زمین میآید و گوهرهای گرانبهای انسانی را میبرد»، آیا صحیح است؟ منظور از این روایت چیست؟ در برخی از کتابهای متأخرین این روایت به بیان زیر نقل شده است: «و سأل رسول اللّه صلی الله علیه و آله جبرائیل علیه السلام: «هل تنزل إلى الأرض من بعدی؟» قال: نعم یا رسول اللّه أنزل إلى الأرض من بعدک عشر مرّات و أرفع عشر جواهر من وجه الأرض. قال صلی الله علیه و آله: «ما هذا الجواهر؟» فقال: الأوّل: أنزل إلى الأرض و أرفع البرکة منها، و الثانی: أرفع منها الرحمة، و الثالث: أرفع منها الحیاء من عیون النساء، و الرابع أرفع الحمیة من رؤوس الرجال، و الخامس: أرفع العدل من قلوب السلاطین، و السادس: أرفع الصدق من قلوب الأصدقاء، و السابع: أرفع السخاء من قلوب الأغنیاء، و الثامن: أرفع الصبر عن الفقراء، و التاسع، أرفع الحکمة من قلوب الحکماء، العاشر: أرفع الإیمان من قلوب المؤمنین»؛[1] پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از جناب جبرئیل پرسید: آیا بعد از من به زمین خواهی آمد؟ جبرئیل گفت: بله! ای رسول خدا، ده بار به زمین خواهم آمد و ده گوهر گرانبها را خواهم برد. پیامبر فرمود: این گوهرهای گرانبها کداماند؟ جبرئیل گفت: اول: برکت؛ دوم: رحمت؛ سوم: حیاء از چشم زنان؛ چهارم: غیرت مردان؛ پنجم: عدل از دل سلاطین؛ ششم: راستی و درستی از دل دوستان؛ هفتم: سخاوت از دل ثروتمندان؛ هشتم: صبر از فقرا؛ نهم: حکمت از حکیمان؛ دهم: ایمان از دلهای مؤمنان.
قال ثابت: لمّا بعث النبیُّ صَلّی الله علیه و اله و سلّم قال إبلیس لشیاطینه: لقد حدث أمر فانظروا ما هو؟ فانطلقوا، ثمَّ جاؤه و قالوا: ما ندری، قال إبلیس: أنا آتیکم بالخبر فذهب و جاء، و قال: قد بُعث محمّد صَلّی الله علیه و اله و سلّم- فجعل یرسل شیاطینه إلی أصحاب النبیِّ صَلّی الله علیه و اله و سلّم فینصرفون خائبین و یقولون: ما صحبنا قوماً قطٌّ مثل هؤلاء نُصیبُ منهم، ثمَّ یقومون إلی صلاتهم فیُمحی ذلک، قال إبلیس: رویداً بهم عسی الله أن یفتح لهم الدُّنیا فهمناک تصیبون حاجتکم منهم.
ثابت گوید: چون پیامبر (صلی الله علیه و آله) برانگیخته شد ابلیس به شیطان هایش گفت: حادثه ای روی داده است بنگرید چیست؟ پس برفتند سپس آمدند و گفتند: نمی دانیم. ابلیس گفت: من آن خبر را برایتان می آورم پس رفت و آمد و گفت: محمّد (صلی الله علیه و آله) برانگیخته شده است. پس شیاطین خود را نزد اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله) می فرستاد و آنها ناامید برمی گشتند و می گفتند: هرگز گروهی را مانند اینان ندیده ایم به آنها برخورد می کنیم پس برای نماز به پا می خیزند و اثر برخورد ما را محو می کنند ابلیس گفت: به آنان مهلت دهید باشد که در زندگی دنیا وسعت یابند آنجاست که شما در مورد آنها به حاجت خود خواهید رسید. داستان معنوی ص 3156 الی 57
اینشتین(فوت 1955 م) در رساله ی پایانی عمر خود با عنوان: "دی ارکلرونگ" Die Erkla"rung - von: Albert Einstein – 1954 یعنی:"بیانیه" که در سال 1954 آن را در امریکا و به آلمانی نوشته است - اسلام را بر تمامی ادیان جهان ترجیح میدهد و آن را کاملترین ومعقولترین دین می داند.
این رساله در حقیقت همان نامه نگاری محرمانه ی اینشتین با آیت الله العظمی بروجردی (فوت1340ش =1961م) است که توسط مترجمین برگزیده شاه ایران محرمانه صورت پذیرفته است اینشتین در این رساله "نظریه نسبیت" خود را با آیاتی از قرآن کریم و احادیثی از (نهج البلاغه) وبیش از همه (بحارالانوار) علامه مجلسی (که از عربی به انگلیسی توسط حمید رضا پهلوی (فوت1371ش) و.. .ترجمه وتحت نظر آیت الله بروجردی شرح می شده) تطبیق داده و نوشته که هیچ جا در هیچ مذهبی چنین احادیث پر مغزی یافت نمیشود وتنها این مذهب شیعه است که احادیث پیشوایان آن نظریه ی پیچیده "نسبیت" را ارائه داده ولی اکثر دانشمندان نفهمیده اند.
رسولخدا صلّی الله علیه و آله در طولانیترین بخش عمر خویش یعنی از 25 تا 50 سالگی فقط با همسر اول خود حضرت خدیجه سلام الله علیها زندگی کرد و تا ایشان زنده بود، همسر دیگری اختیار نکرد. درباره ازدواجهای بعدی پیامبر صلّی الله علیه و آله، 3 انگیزه عمده مطرح میشود.
یکی از مواردی که در فیلم موهن به ساحت رسول اعظم صلی الله علیه و آله دستمایه قرار گرفته، تعداد ازدواجهای پیامبر صلّی الله علیه و آله است.
رسولخدا صلّی الله علیه و آله در طولانیترین بخش عمر خویش یعنی از 25 تا 50 سالگی فقط با همسر اول خود حضرت خدیجه سلام الله علیها زندگی کرد و تا ایشان زنده بود، همسر دیگری اختیار نکرد. درباره ازدواجهای بعدی پیامبر صلّی الله علیه و آله، 3 انگیزه عمده مطرح میشود.
یکی از مواردی که در فیلم موهن به ساحت رسول اعظم صلی الله علیه و آله دستمایه قرار گرفته، تعداد ازدواجهای پیامبر صلّی الله علیه و آله است.