|بر بال اندیشه|

سلام خوش آمدید

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «چشم» ثبت شده است

http://s5.picofile.com/file/8168536468/61827704585354667408.jpg

گوش هایم را می گیرم! چشمانم را می بندم! تا ترانه ی دلخراش اصابت شلیک بر تن خسته و پاکت را نشنوم، چه ترانه غم انگیزی!

دشمن وسعتِ سینه ات، دل مهربانت را نشانه گرفته و تو در این نبرد روحت را به پرواز در می آوری، پا هدیه می دهی! دست رها می کنی!

چشمانت را به دوردستها به فصل زندگیم دوخته ای. ای شهیدان روزهای سبز!! در کدامین خاک آرام خفته اید؟! برخیزید و ببینید که اینک، دشمن ِدیرینه وطنم، طلسم ارزش هایم، باورهایم را هدف قرار داده.  دیگر از تانک های غول پیکر، از شلیکِ گلوله ها خبری نیست.

دشمن فرهنگم، دینم، قلب پاره ی تنم، مادر، خواهرم، برادرم را در تارهای تنیده ی خود احاطه کرده و می خواهد بذر کهنه و فاسد فرهنگِ خود را بر لباسم، خانه ام، چهره ام، کتابم، آرام آرام در مزرعه سبزِِ امید و فطرتِ پاک خداوندیم بپاشد.

 و من غافل از آن! و چشم به امید همت ها، باکری ها، خرازی ها، باقری ها و... هستم.

شمع های همیشه روشن انقلاب! از تن خاک برخیزید و مرا از گودال ِناپیدای دشمن رهایی ببخشایید!!

نقل از: نمره عینک ایمانم!!!

  • حیـدر کـرار

اصبغ بن نباته روایت کرد که امیرالمؤمنین در بلندى هاى کوفه براى (برآوردن حاجات) مردم مى نشست. روزى به افرادى که در اطراف آن جناب بودند فرمود: کدام یک از شما آن چه را که من مى بینم مى بیند؟ گفتند: اى چشم بیناى خدا در میان بندگانش ، چه چیزى را مى بینى؟ فرمود: شترى را مى بینم که جنازه اى را حمل مى کند و مردى را مى بینم که شتر را مى راند و مرد دیگرى زمام آن را مى کشد و به زودى بعد از گذشت سه روز بر شما وارد مى شوند. وقتى روز سوم فرا رسید، آن دو مرد به همراه شتر در حالى که جنازه اى بر روى آن بسته شده بود، وارد شدند و بر جماعت سلام کردند. امیرالمؤمنین علیه السلام بعد از احوال پرسى از آنها پرسید: شما کى هستید و از کجا مى آیید و این جنازه کیست و براى چه آمده اید؟ عرضه داشتند: ما از اهل یمن هستیم . اما این میت پدر ماست و هنگام مرگ به ما وصیت کرد و گفت: وقتى که مرا غسل دادید و کفن نمودید و بر من نماز خواندید، مرا به این شترم سوار کنید و به جانب عراق ببرید و در بلندى هاى کوفه دفن نمایید. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: آیا از او سؤ ال کردید براى چه، چنین کنیم؟ گفتند: آرى از او پرسیدیم و او پاسخ داد که در آن جا مردى دفن مى شود که اگر در روز قیامت تمام اهل محشر را شفاعت نماید، شفاعتش پذیرفته مى شود. امیرالمؤمنین علیه السلام برخاست و فرمود: راست گفته. به خدا سوگند آن مرد من هستم (من به خدا سوگند آن مرد هستم)1

جهت دانلود فایل های صوتی و تصویری فضایل به ادامه مطلب بروید

  • ۰ نظر
  • ۱۲ مرداد ۹۳ ، ۱۵:۰۶
  • حیـدر کـرار
|بر بال اندیشه|

» بـا قـرار دادن کـد لـوگـوی حمـایتی مـا در سایـت یـا وبـلاگ خود، ضمن یـاری در جهت گســترش عقــاید، زمیــنه آشنـایـی دیــگر کاربـران را بـا ایـن سایت فراهـم آوریـد.

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران