|بر بال اندیشه|

سلام خوش آمدید

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ابوجهل» ثبت شده است

«وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ وَمَن یَنقَلِبْ عَلَىَ عَقِبَیْهِ فَلَن یَضُرَّ اللّهَ شَیْئًا وَسَیَجْزِی اللّهُ الشَّاکِرِینَ» این آیه ناظر به یکى از حوادث جنگ احد است و آن اینکه: در همان حال که آتش جنگ میان مسلمانان و بت پرستان به شدت شعله ‏ور بود ناگهان صدایى بلند شد و کسى گفت: محمد را کشتم... محمد را کشتم... این درست همان دم بود که مردى به نام عمرو بن قمیئه حارثى سنگ به سوى پیامبر پرتاب کرد، پیشانى و دندان آن حضرت شکست و لب پائین وى شکافت و خون صورت وى را پوشانید. در این موقع دشمن مى‏خواست پیامبر را به قتل برساند که مصعب بن عمیر یکى از پرچمداران ارتش اسلام جلو حملات آنها را گرفت، ولى خودش در این میان کشته شد، و چون او شباهت زیادى به پیامبر داشت، دشمن چنین پنداشت که پیغمبر در خاک و خون غلطیده است و لذا این خبر را با صداى بلند به همه لشگرگاه رسانید. انتشار این خبر به همان اندازه که در روحیه بت پرستان اثر مثبت داشت، در میان مسلمانان تزلزل عجیبى ایجاد کرد؛ جمعى که اکثریت را تشکیل مى‏دادند به دست و پا افتاده و از میدان جنگ به سرعت خارج مى‏شدند، حتى بعضى در این فکر بودند که با کشته شدن پیامبر از آئین اسلام برگردند و از سران بت پرستان امان بخواهند. اما در مقابل آنها اقلیتى فداکار و پایدار همچون على (علیه السلام) و ابودجانه و طلحه و بعضى دیگر بودند که بقیه را به استقامت دعوت مى‏کردند. از جمله انس بن نضر به میان آنها آمد و گفت: اى مردم اگر محمد (صلی الله علیه و آله) کشته شد، خداى محمد کشته نشده، بروید و پیکار کنید و در راه همان هدفى که پیامبر کشته شد، شربت شهادت بنوشید. پس از ایراد این سخنان خودش به دشمن حمله نمود تا کشته شد. به زودى روشن گردید که پیامبر زنده است و این خبر اشتباه یا دروغ بوده است. آیه 144 آل عمران در این مورد نازل گردید و دسته اول را سخت نکوهش کرد.

  • حیـدر کـرار

http://s5.picofile.com/file/8159299168/343618_65F6vpT4.jpg
یکی از داستان‎های مهم زندگی پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ ماجرای عظیم هجرت او و یارانش از مکّه به مدینه است، چنان که قرآن در سوره انفال آیه 30، و سوره بقره آیه 207 به این مطلب اشاره کرده است، که خلاصه‎اش چنین است: هنگامی که مسلمانان در مکّه در فشار و آزار شدید مشرکان قرار گرفتند، پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ، مسلمانان را به هجرت به مدینه دستور داد، مشرکان احساس خطر شدید کردند... و با خود گفتند: هجرت مسلمانان به مدینه موجب تشکّل آنها در مدینه شده، و در آینده نزدیک، کار را بر ما سخت خواهد کرد. سران آنها در «دار النَّدوَه» مجلس شورای خود اجتماع کردند، و هر کدام در مورد جلوگیری از اسلام و دعوت پیامبر، پیشنهادی نمودند، چنان که در آیه 30 سوره انفال به این توطئه، اشاره شده است.در این زمان بود که ابلیس خود را به شکل یه پیرمرد مسن درآورده و به مجلس وارد شد و پیشنهاد خود را مطرح کرد

  • حیـدر کـرار
|بر بال اندیشه|

» بـا قـرار دادن کـد لـوگـوی حمـایتی مـا در سایـت یـا وبـلاگ خود، ضمن یـاری در جهت گســترش عقــاید، زمیــنه آشنـایـی دیــگر کاربـران را بـا ایـن سایت فراهـم آوریـد.

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران