- ۰ نظر
- ۲۰ فروردين ۹۵ ، ۲۳:۵۰
دل و دین و عقل و هوشم همه را نجات دادی | و فتحت باب صدری و سکنت فی بلادی |
آتشــی به جانـــم افتـــاد که غایتـــی نـــدارد | هی نـار حـب حیـدر التـی ملـت فــؤادی |
گرچه از جهــان بریــدم به نگــاهت آرمیـــــدم | لیتنی اکون دوما لک خــالص الـــــودادی |
عاشــقان درگــه تـو بـه هــوای روی مــــاهت | یسهرون لیـلة القــدر و یبسطوا الأیـادی |
آنچه از کمـال وصفت بنویــسم این روا نیست | لـک کـل مـا بأحمـد لـک کـل مـا بهــادی |
ابـن عــم مصطفــایی کـه زنصــرتش نشایــــد | انـــت انّیــت بــآنٍ و عملـــت بالعنــــادی |
مـــرد قتلگــــاه و جنگی بـــه احـــد نـدا بـرآمد | لا فتی الا علیــــا نُصرتـــاً علـی الأعادی |
منــکران روز خــم را به چــه واژه ای بخــــوانم | انـــهم جنــــود کفـــر و لنـــارهم وقــادی |
ابن ملجم که به فرقت ضربـه ای زکین می زد | جبرئیـــل کـــان یبکی و مکبـــرا ینــــادی |
که ستون هر هدایـت به اشـاره ای فرو ریخت | حین ذا انتهی علـــی بجنایة المــــرادی |
دست او بریــده بادا که چنین جنایتی کــــــرد | و بقــی بنـار ربـــه لیــــکون کالـــــرمادی |
علــی ای همای رحمت تو چه آیتی خــــدا را | التی بـها وعـدنا و بـها نـری المعـــــــادی |
شأن تو نوشتنی نیست که من نوشته باشم |
انت فـوق کـــل شـأن و علیـک اعتمادی |
حیدرا قسم به جـاهت که تظاهـری نکــــــردم | هذا کـــل ما احســه بخــالص اعتقــادی |
ابوعلی المالکی_شهرچمران |
پیامبر به سوی «سِدْرَةُ الْمُنْتَهی» میرود.
آیا «سدره منتهی» را میشناسی؟
درخت بزرگی که در ملکوت اعلی است و هزاران فرشته در اطراف آن هستند.
اما چرا این درخت را به این نام میخوانند؟
چون این درخت آخرین ایستگاه است!
پیامبران و فرشتگان تا اینجا بیشتر نمی توانند جلو بیایند.[1] به این درخت که برسی، هر کس که باشی باید متوقف شوی!
اینجا آخر خط است.
شما اهل سنت، ابوبکر را از پیامبر اکرم -صلوات الله علیه و آله- بالاتر مى دانید! و مى گویید که زنى نزد پیامبر -صلوات الله علیه و آله- آمده و گفت خواب دیدم درختى که در خانه ام هست شکسته، پیامبر -صلوات الله علیه و آله- فرمود شوهرت مى میرد.، او ناراحت شد و از محضر حضرت بیرون آمد و در راه ابوبکر را دید و خواب را براى او تعریف کرد. ابوبکر گفت: شوهرت از سفر باز مى گردد. همانطور هم شد، آن زن روز بعد به عنوان گلایه نزد پیامبر -صلوات الله علیه و آله- آمد و اعتراض کرد، ناگهان جبرئیل نازل شد و گفت: خدا شرم دارد از اینکه دروغ بر زبان ابوبکر صدیق جارى کند، یعنى بر زبان -پیامبر صلوات الله علیه و آله- دروغ جارى بشود تا مبادا شخصیت ابوبکر زیر سؤال برود.([29])
یا محمد! الذی قلته هو الحق، ولکنَّ لمّا قال الصدّیق إنّکِ تجتمعین به فی هذه اللیلة. إستحیا اللّه منه أن یجری على لسانه الکذب لانه صدیقٌ فأحیاه کرامة له.»
شما به این دلیل و دیگر ادله ابوبکر را از پیامبر اکرم -صلوات الله علیه و آله- بالاتر مى دانید.
ابوبکر بالاتر است یا پیامبر؟