|بر بال اندیشه|

سلام خوش آمدید

حضور پیامبر اکرم در صحرای کربلا!

دوشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۴، ۰۱:۲۱ ب.ظ

گروه‌های تکفیری همواره قیام عاشورا را زیر سؤال برده‌اند در صورتی که بخش قابل توجهی از منابع اهل سنت از حضور معنوی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در صحرای کربلا خبر می‌دهند. 

در اینکه رسول‌الله (صلی الله علیه و آله) به عنوان اولین نفر در این امت، با یاد مصیبت سیدالشهداء (علیه السلام) برای او گریسته و عزاداری کرده، تردیدی وجود ندارد، اما به نظر می‌‏رسد که مطلب فراتر از این باشد.

حجت‌الاسلام رضا رفیعی، محقق و پژوهشگر علوم اسلامی در این‌باره توضیح می‌دهد: برادران اهل سنت می‌دانند که با عزاداری و زیارت قبر شریف امام حسین (علیه السلام)، به سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله) عمل می‏‌کنند و سخن افراد نادانی چون بزرگان وهابیت که دین خود را به دنیا فروخته‏‌اند و در صدد تغییر ارزش‌های جوامع اسلامی هستند تا بدعت‌‏های خود را به نام سنّت مطرح کنند، ارزشی ندارد و مغایر با سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله) است.

در اینجا با ذکر چند روایت از منابع معتبر تاریخ و حدیث، به حضور رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در صحنه کربلا، و عزادار بودن ایشان برای سیدالشهداء (علیه السلام) اشاره می‏‌کنیم تا بطلان عقائد فرقه ضالّه وهابیت بیش از پیش بر همگان روشن شود.

احمد بن حنبل (مسند احمد بن حنبل 1/ 283 و 242) با دو سندِ صحیح از عمّار بن أبی عمّار نقل کرده است که ابن عباس گفت: پیامبر (صلی الله علیه و آله) را در خواب نیم‌روز دیدم که ژولیده و غبارآلود ایستاده بود و در دستش شیشه‏‌ای پر از خون بود. گفتم: پدر و مادرم به فدایت، ای رسول خدا! این چیست؟

 فرمود: این، خون حسین و یاران اوست که پیوسته امروز مشغول جمع کردن آن بودم.

عمّار گفت: آن روز را به خاطر سپردیم و فهمیدیم که امام حسین (علیه السلام) در همان روز کشته شده است.

این روایت را ابن سعد، عبد بن حمید، طبرانی، حاکم نیشابوری، ابن عساکر و بسیاری از بزرگان اهل سنت نیز نقل کرده‌‏اند.

محمد بن عیسی ترمذی (سنن ترمذی 2/ 960)، و محمد بن اسماعیل بخاری (التاریخ الکبیر 3/ 276) با ذکر سند از «سلمَی بنت سعد» نقل کرده‌‏اند که گفت: نزد امّ سلمه ـ همسر پیامبر ـ رفتم و دیدم گریه می‌‏کند. گفتم: چرا گریه می‏‌کنید؟ گفت: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را در خواب دیدم و سر و روی ایشان خاک‌آلود بود. پرسیدم: یا رسول‌الله! چه اتفاقی افتاده است؟ فرمود: هم اکنون شاهد قتل حسین بودم.

ابن اَعثَم کوفی (الفتوح 5/ 97) در حوادث عصر تاسوعا نقل کرده است: امام حسین (علیه السلام) نشسته و سر به زانو، درخواب رفته بود. خواهرش زینب کبری (سلام الله علیها) که هم‌همه سپاه دشمن را شنید، نزد برادر آمده و فرمود: برادرجان! آیا صدای سپاه دشمن را نمی‌‏شنوی که به ما نزدیک می‏‌شود؟ امام حسین (علیه السلام) سربرداشته و فرمود: خواهرجان! اینک جدّم رسول خدا و پدرم علی و مادرم فاطمه و برادرم حسن علیهم السلام را در خواب دیدم که به من فرمودند: ای حسین! تو به زودی نزد ما خواهی آمد. خواهرجان! به خدا سوگند که وقت آن فرا رسیده است و شکّی در آن نیست.

خطیب خوارزمی (مقتل الخوارزمی 1/ 353) و محمد بن جریر طبری (تاریخ طبری 5/ 416) نیز با اندکی تفاوت، همین مطلب را نقل کرده است.

ابن اَعثَم کوفی (الفتوح 5/ 99) در حوادث صبح عاشورا نیز نقل کرده است: چون هنگام سحر عاشورا فرا رسید، خوابی سبک امام (علیه السلام) را فرا گرفت. سپس بیدار شد و فرمود: آیا می‌‏دانید اکنون چه خوابی دیدم؟ پرسیدند: ای فرزند دخت پیامبر (صلی الله علیه و آله)، چه دیدی؟ فرمود: سگ‏‌هایى را دیدم که بر من حمله‏‌ور شده‏‌اند و مرا پاره‏ پاره مى‏‌کنند و در میان آنها سگى سیاه و سفید بود که بیشتر بر من مى‏‌تاخت و گمان مى‏‌کنم آن کسی که مرا خواهد کشت، مردى پیسى گرفته از این قوم باشد.

سپس جدّم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را – که جمعى از اصحابش همراه او بودند - دیدم که به من مى‏‌فرمود: پسرم! تو شهید آل محمد هستى، اینک اهل آسمانها و اهل عالم بالاتر، مژده آمدنت را به یکدیگر مى‏‌دهند، امشب افطار نزد من باش، بشتاب و تأخیر مکن؛ اینک فرشته‌‏ای از آسمان فرود آمده تا خون تو را در شیشه سبز رنگی قرار دهد. این است آنچه دیده‏‌ام و امر (الهى) درحال آمدن است و رفتن از این دنیا نزدیک شده‏ و هیچ تردیدی در آن نیست.

خطیب خوارزمی (مقتل الخوارزمی 1/ 356) نیز این ماجرا را نقل کرده است.

ابوالفرَج اصفهانی (مقاتل الطالبیین 115) با ذکر سند از سعید بن ثابت نقل کرده است: زمانی که علی اکبر (علیه السلام) به میدان رفت، امام حسین (علیه السلام) چشمانش را به زیر افکند و گریست و فرمود: خدایا! تو بر علیه اینان گواه باش؛ اکنون جوانى به نبردشان می‏‌رود که شبیه‌‏ترین مردم به رسول‌اللّه (صلی الله علیه و آله) است. آن جوان پیوسته بر دشمن حمله می‏‌کرد و در خلال حملات خود به نزد پدر بازگشته و عرض کرد: پدرجان! تشنه‌‏ام.

امام حسین (علیه السلام) فرمود: عزیزم صبور باش که قبل از فرا رسیدن شب، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با جام خویش تو را سیراب خواهد کرد و دوباره شروع به حملات پی در پی کرد تا اینکه تیری آمد و گلویش را شکافت و در خون خود غلتید. سپس فریاد زد: پدرجان! سلام بر تو باد. این جدّم رسول خداست که به شما سلام می‌‏رساند و می‏‌فرماید:  به سوى ما بشتاب؛ سپس جان سپرد.

خطیب خوارزمی (مقتل الخوارزمی 2/ 34) نیز این ماجرا را مفصّل‏تر نقل کرده است.

ابن عساکر دمشقی (تاریخ دمشق 14/ 237) با سند صحیح از علی بن زید بن جُدعان روایت کرده است: ابن عباس از خواب بیدار شد و «إنّا للّه و إنّا إلیه راجعون» گفته و سپس گفت: به خدا سوگند که حسین (علیه السلام) کشته شد. همراهانش گفتند: امکان ندارد ای پسر عباس.

ابن عباس گفت: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را دیدم که شیشه‏‌ای از خون همراه داشت و فرمود: آیا نمی‏‌دانی که امتم پس از من چه کردند؟ پسرم حسین را کشتند و این خون او و خون یاران اوست که به سوی خداوند، بالا می‏برم.

درست است که تعدادی از این موارد در خواب دیده شده، اما علاوه بر شیعیان، بزرگان اهل سنت نیز با روایات صحیح از پیامبر (صلی الله علیه و آله) نقل کرده‌‏اند که فرمود: «هر کس مرا در خواب ببیند، خودِ مرا دیده است؛ زیرا شیطان به شکل من درنمی‌‏آید» (صحیح بخاری 3/ 1415 و صحیح مسلم 15/ 24).

و اکنون بیش از 1300 سال است که امت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به تأسّی از ایشان، در سوگ امام حسین (علیه السلام) عزاداری می‏‌کنند و برای زیارت ایشان، خود را به کربلا می‌‏رسانند و مخالفان بی‌‏خبر از سنّت پیامبر (صلی الله علیه و آله)، برای محو کردن نام و نشان اهل بیت (علیه السلام)، این کار را بدعت می‏‌نامند.

  • حیـدر کـرار

نظرات (۱)

شارژ 1000 تومنی همراه اول

با ارسال کد 1278585332 به سامانه 205025

سرور یه خورده شلوغه دیر جوابش میاد.
ارسال و دریافت کد رایگان میباشد و هیچ هزینه ای کم نمیکنه.
لغو با اتیکت خاموش به 205025


کپی شده از وبلاگ www.irancell-mci.blog.ir

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
|بر بال اندیشه|

» بـا قـرار دادن کـد لـوگـوی حمـایتی مـا در سایـت یـا وبـلاگ خود، ضمن یـاری در جهت گســترش عقــاید، زمیــنه آشنـایـی دیــگر کاربـران را بـا ایـن سایت فراهـم آوریـد.

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران