|بر بال اندیشه|

سلام خوش آمدید

نام‌آورترین شاعر مرثیه‌ سرا

چهارشنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۴، ۰۷:۰۰ ب.ظ

در میان شاعران و مرثیه‌سرایان خاندان عصمت و طهارت، محتشم کاشانی، نام‌آورترین شاعر عاشورایی به شمار می‌رود، به گونه‌ای‌که محرّم با نام محتشم درهم آمیخته است. کتیبه‌های منقش به ترکیب‌بند معروف این شاعر بلند آوازه زینت‌بخش محافل و مجالس سوگواری بوده و به هر مکانی حال و هوای عاشورایی می‌بخشد.

محتشم با سرودن دوازده بند در مرثیه شهدای کربلا که بند اول ترکیب‌بند وی با مصرع «باز این چه شورش است‌که در خلق عالم است؟» آغاز می‌شود، جایگاه ممتازی در میان مرثیه‌سرایان اهل‌بیت (علیهم السلام) کسب کرده است.
وی‌ در جوانی‌ به‌ دربار شاه‌ طهماسب‌ صفوی‌ راه‌ یافت‌ و به‌خاطر قصیده‌‌ها و غزل‌های زیبایش‌ مورد لطف‌ شاه‌ قرار‌گرفت‌. محتشم‌ پس‌ از مدتی در زمره شعرای معروف‌ عصرخود جای‌ گرفت، اما نظر به‌ اعتقادات‌ دینی‌ خود و احساسات‌ شیعی شاهان‌ صفوی‌ که‌ درصدد تقویت‌ این‌ مذهب‌ بودند، به‌ سرودن اشعار مذهبی‌ و مصائب‌ بی‌بدیلی درباره اهل‌‌بیت (علیهم السلام) پرداخت‌، به‌گونه‌ای‌‌ که در سراسر ایران‌ شهرت خاصی‌ یافت. وی‌ را می‌توان معروف‌ترین‌ شاعر مرثیه‌‌سرای ایران‌ دانست که‌ برای‌ اولین‌ بار سبک‌ جدیدی‌ در سرودن‌ اشعار مذهبی‌ به‌ وجود آورد. اولین‌ اشعار مذهبی‌ محتشم‌ در غم درگذشت برادرش‌ بود و پس‌ از آن‌ به‌ سرودن مرثیه‌هایی‌ درباره واقعه‌ جانسوز کربلا، عاشورای‌ حسینی‌ و مصیبت‌‌نامه‌‌های‌ مختلف‌ پرداخت.
محتشم در ربیع‌الاول سال 996 هجری، در کاشان درگذشت و آرامگاه وی در این شهر ـ واقع در محله محتشم ـ زیارتگاه عموم است.

قدردانی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از محتشم کاشانی در مرثیه سیدالشهداء (علیه السلام)

مقبل گوید: شب جمعه‌ای بسیار گریستم و در این حال خوابیدم. در خواب خود را در حرم سیدالشهداء (علیه السلام) دیدم که منبری گذارده بودند. پیامبر (صلی الله علیه و آله) خطاب به محتشم که در مجلس حضور داشت، فرمودند: امشب، شب جمعه است. بر منبر بالا رو و در مصیبت فرزندم مرثیه‌ای بخوان. محتشم بر منبر بالا رفت. خواست در پله اول بنشیند، حضرت فرمود: بالاتر برو. همچنان بالا رفت تا بر بالای منبر نشست و چنین خواند:

 این کشته فتاده به هامون حسین توست   وین صید دست و پا زده در خون حسین توست

مقبل گوید: پیامبر (صلی الله علیه و آله) پس از پایان مرثیه محتشم، خلعتی به او عطا فرمود و به من التفاتی ننمود تا آنکه به وساطت حضرت زهرا (سلام الله علیها) مرا نیز به خواندن مرثیه امر فرمود. بر پله اول منبر بالا رفته و چنین خواندم:

روایت است که چون تنگ شد بر او میدان   فتاد از حرکت ذوالجناح از جولان   

ناگهان کسی اشاره کرد‌ که از منبر فرود آی که بی‌بی دو سرا بی‌هوش گشت. من فرود آمدم و دیدم شخص جلیل‌القدری با زخم‌ها و جراحات فراوان از میان ضریح بیرون آمد و خلعت فاخری به من عطا نمود. عرض کردم: فدایت گردم شما کیستی؟ فرمود:

حسینم که دوش نبی بوده جایم فرستاده خلعت خدا از برایم*

علت سروده شدن مرثیه عاشورایی محتشم

شایسته است که با علت سرودن مرثیه پرسوز و گداز محتشم آشنا شویم و دریابیم چگونه او در این مرثیه، مؤید به روح القدس شده و از امداد و یاری اهل بیت (علیهم السلام) برخودار گردیده است. در این‌باره دو نقل به شرح ذیل روایت گردیده است:

1ـ زمانی‌ که محتشم در مرثیه برادرش (عبدالغنی) که در سفر مکه فوت نموده بود، نوحه‌خوانی کرد، شب در عالم رؤیا امیرالمؤمنین (علیه السلام) به او فرمودند: چرا در مصیبت برادرت نوحه می‌خوانی اما برای فرزندم حسین، مرثیه نمی‌گویی؟ محتشم عرض‌ کرد: یا امیرالمؤمنین! مصیبت سید‌الشهداء (علیه السلام) خارج از حد و حصر بوده و نمی‌دانم از کدام مصیبت او شروع کنم؟ حضرت به او فرمودند: بگو (باز این چه شورش است‌ که در خلق عالم است) محتشم از خواب بیدار شده و بقیه را سرود تا رسید به این بیت: (هست از ملال گرچه بری ذات ذوالجلال) و در مصرع بعدی متحیر ماند چه بگوید که شایسته مقام حضرت ربوبی باشد ولی باز مؤید به مدد غیبی شده و در خواب حضرت ولی‌عصر (عجل الله تعالی فرجه) به او فرمودند: بگو (او در دل است و هیچ دلی نیست بی ملال) پس بیدار شده و آن بند را به پایان رساند.
2ـ بنا بر قولی دیگر، محتشم پسری داشت‌ که از دنیا رفت. او چند بیت در رثای وی گفت. شبی رسول‌اکرم (صلی الله علیه و آله) را در خواب دید‌ که فرمودند: «تو برای فرزند خود مرثیه می‌گویی، اما برای فرزند من مرثیه نمی‌گویی؟» محتشم می‌گوید: بیدار شدم ولی چون در این رشته کار نکرده بودم، نمی‌دانستم چگونه وارد مرثیه فرزند گرامی آن حضرت شوم. شب دیگر در خواب مورد عتاب حضرتش گردیدم که فرمود: چرا در مصیبت فرزندم مرثیه نگفتی؟ عرض کردم: چون تاکنون در این وادی قدم ننهاده‌ام، لذا راه ورود برای خود پیدا نکردم. فرمودند: بگو «باز این چه شورش است که در خلق عالم است». محتشم پس از بیداری، ابیاتی را سروده و با رسیدن به مصراع: «هست از ملال گرچه بری ذات ذوالجلال» از ادامه شعر باز ماند که با امداد غیبی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه) در عالم خواب، شعر را به انتها رسانید.

* وقایع الایام خیابانی، ص 59، با تلخیص

  • حیـدر کـرار

نظرات (۱)

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
|بر بال اندیشه|

» بـا قـرار دادن کـد لـوگـوی حمـایتی مـا در سایـت یـا وبـلاگ خود، ضمن یـاری در جهت گســترش عقــاید، زمیــنه آشنـایـی دیــگر کاربـران را بـا ایـن سایت فراهـم آوریـد.

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران