|بر بال اندیشه|

سلام خوش آمدید

تنها یادگار حسینی

يكشنبه, ۷ دی ۱۳۹۳، ۰۴:۵۱ ب.ظ

http://s5.picofile.com/file/8160122418/h_sakineh.jpg

5 ربیع الاول  وفات حضرت سکینة بنت الحسین (علیها السلام) بر همگان تسلیت باد

حضرت سکینه، دختر ابى عبدالله الحسین علیه السلام و رباب، دختر امرءالقیس است. نام اصلى وى، " آمنه" یا " امیمه" بود و مادرش رباب او را به"سکینه" ملقّب ساخت.(1) او که خواهر على اصغر علیه السلام بود، در کربلا حضور داشت و در عاشورا حدودا ده یا سیزده ساله بود. وى محضر سه امام  "پدرش امام حسین، برادرش امام سجاد و برادر زاده‏ اش امام باقر علیه السلام،" را درک کرد.

بنابر نظر مشهور، تاریخ‌نگارانِ معروف نام ده فرزند را برای امام حسین ـ علیه‌السّلام ـ ذکر می‌کنند که شش تن آنها پسر و بقیه دختر می‌باشند. دختران حضرت ـ علیه‌السّلام ـ عبارت بودند از زینب، سکینه، فاطمه و رقیه. همان نخستین روزی که امرءالقیس بن عدی، رئیس قبیله بکر بن وائل اسلام آورد، امیرالمؤمنین علی علیه‌السّلام  دو فرزندش حسن و حسین علیهما‌السّلام را نزد وی برد و فرمود: یا عم؛ من علی بن ابی‌طالب پسر عمو و داماد رسول خدا هستم و این دو نیز فرزند زادگان اویند. ما میل داریم که با تو پیوند خویشاوندی برقرار کنیم.

امرءالقیس در پاسخ گفت: یا علی، من سه دختر دارم. نخست «محیات» که او را به تو تزویج می‌کنم و دیگر «سلمی» که وی را به نکاح حسن در می‌آورم و بعد «رباب» که او را با پیوند با حسین خرسند می‌سازم.(2)

او از زنان بزرگ اسلام است و از اخلاق فاضله و آداب مرضیه و صفات حمیده و از وفور عقل و دانش وجود و کرم و مقامى بس بلند برخوردار بود و در فنون فصاحت و بلاغت از اساتید وقت و سیده زنان عصر خود بود. نوشته ‏اند خانه‏ اش مرکز تجمع شعرا و محل مناقشه و بحث و نقد ادبى بود. به شاعران بزرگ همچون فرزدق و جریر صله عطا مى‏ کرد.

این بانوى شریف علوى در دامن مهرانگیز پدر ارجمندش حضرت امام حسین (علیه السلام) و مادر گرانمایه ‏اش حضرت رباب و عمه بزرگوارش حضرت زینب کبرى پرورش یافت و از راهنمایى و تربیت ناب برادرش حضرت على بن الحسین (علیه السلام)، معروف به زین العابدین در ایّام امامت آن بزرگوار، بهره‏ هاى وافر یافت.

وى از زنان خردمند و داناى عصر خویش بود. علاوه بر بهره ‏مندى کامل از حُسن جمال، از فضایل معنوى مانند تعّبد، تدیّن و تقواى الهى برخوردار بود و در زمینه شعر، سخنورى و فصاحت بیان از ممتازان عصر و خانه وى، همیشه مجمع ادبا، شُعرا و سخن سرایان عرب بود.(3) درباره تاریخ تولدش، اطلاع دقیقى در دست نیست. امّا وى در واقعه عاشورا، دخترى رشید و بالغ بود.

برخى از مورخان، وى را در واقعه کربلا، بین ده تا سیزده ساله خوانده ‏اند. بنابراین تولدش باید میان سال‏ هاى 47 تا50 قمرى باشد. او در مدینه و در اواخر عصر امامت حضرت امام حسن مجتبى (علیه السلام) دیده به جهان گشود.(4)

عشق امام حسین به سکینه:

امام حسین (علیه السلام) به تمامى فرزندانش، از جمله سکینه، عشق و علاقه داشت و آنان را به خاطر برخوردارى از فضایل و کمالات نفسانى، بسیار دوست مى ‏داشت.

روایت شد، که آن حضرت درباره سکینه و مادرش رباب و خانه‏ اى که آن دو در آن زندگى مى‏ کردند شعرى عاطفى سرود که چنین است:

لعمرى انّنى لأحبّ داراً 

 تکون بها (تضیّفها) سکینة والرباب

احبّهما و أبذل بعد مالى ولیس لعاتب (للائمى فیه) عندى عتاب
ولست لهم و ان عتبوا مطیعاً  
حیاتى او یغیّبنى التراب(5)

به جانم سوگند! من به راستى خانه‏ اى که سکینه و مادرش رباب در آن باشند، دوست دارم. من آن دو را دوست دارم و براى آنان دارایى‏ ام را نثار مى‏ کنم و هیچ ملامت ‏گرى نمى‏ تواند مرا در این کار سرزنش کند. « و تا زنده ام، هرگز به ملامت ملامت گران اعتنا نمى کنم تا از جهان خاکى رخت بندم.»(6)

آن حضرت، پس از واقعه کربلا، به مدت 57 سال زندگى کرد. در آغاز، تحت کفالت برادر بزرگوارش امام زین العابدین (علیه السلام) قرار داشت تا این که ازدواج نمود و به خانه همسرش نقل مکان کرد.

نمونه هایی از ویژگى هاى این بانوى بزرگ چنین است:

1- راوى حدیث

نقل حدیث از پیامبر یا امامان معصوم (علیهم السلام)، خود یک ویژگى مهم شخصیتى براى راوى حدیث به شمار مى آید; چرا که دیدار معصوم و شنیدن سخن وى فضیلت بزرگى است که ارزانى راوى مى گردد. با اینکه حضرت سکینه به دیدار چند معصوم نایل آمده و از فیض وجودى امام حسین، امام سجاد و امام محمد باقر (علیهم السلام) بهره مند گشت، ولى احادیث اندکى از وى به یادگار مانده است.

از جمله روایات به یادگار مانده از حضرت سکینه، حدیثى است در فضایل شیعه که محمدبن جعفر قمى در کتاب «مسلسلات» آن را چنین آورده است: «فاطمه دختر امام على بن موسى الرضا (علیهما السلام) از فاطمه و زینب و امّ کلثوم دختران موسى بن جعفر (علیهما السلام) از فاطمه دختر امام صادق (علیه السلام) از فاطمه دختر امام محمد باقر (علیه السلام) از فاطمه دختر امام سجاد (علیه السلام) از فاطمه و سکینه دختران امام حسین (علیه السلام) از امّ کلثوم دختر امیرمؤمنان (علیه السلام) روایت کرده است که رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمودند:

چون به آسمان رفتم و وارد بهشت شدم، در مقابل خود قصرى دیدم که بر آن نوشته شده بود: لا إلهَ إلاَّ الله و مُحَمَّدٌ رَسُولُ الله وَ عَلِىّ وَلِىّ الله. نیز این جمله به چشم مى خورد: خوشا به حال شیعیان على...» در ادامه این حدیث، بخشى از ماجراى معراج بیان شده است. و سایر آموزه هاى اسلامى را آموخت. و راه عبادت و معنویت را در پیش گرفت.

2- مدافع ولایت

حضرت سیکنه پس از حادثه کربلا و در عصر امامت برادرش، امام على بن الحسین (علیهما السلام) نیز از مدافعان امامت و ولایت بود و بارها براى تقویت بنیه مالى امامت، اموالى را تقدیم امام سجاد (علیه السلام) مى کرد. نیز هنگامى که شنید ابن مطیر، خالدبن عبدالملک، حاکم مدینه در روزهاى جمعه به هنگام خطبه هاى جمعه بر فراز منبر، امیرالمؤمنین على (علیه السلام) را سبّ مى کند، به همراه کنیزان خود به مسجد مى آمد و مقابل ابن مطیر موضع مى گرفت و هرگاه آن خطیب، حضرت را سب و دشنام مى داد، حضرت سکینه به همراه کنیزان و همراهان خود، ابن مطیر را سب و لعن مى کردند و جواب وى را مى دادند. حاکم مدینه در مقابل شجاعت فرزند على (علیه السلام) ناتوان گشته بود و به جهت موقعیت و پایگاه اجتماعى او، قدرت رویا رویى با وى را نداشت، دستور مى داد تا کنیزان آن حضرت را بزنند!

فنا در بحر عظمت الهى:

از دیگر مشخصه هاى روحى حضرت سکینه، عبادت و معنویت بود که از وى چهره اى ممتاز ساخت. او جز به خدا نمى اندیشید; چنانکه روایت شده است که حسن بن مثنى فرزند امام مجتبى (علیه السلام) براى خواستگارى دختر عمویش، خدمت حضرت حسین بن على (علیهما السلام) رسید. امام فرمود: هر یک از دخترانم فاطمه و سکینه را خواستى انتخاب کن، حسن مثنی از شرم سرش را به زیر انداخت و چیزى نگفت امام حسین (علیه السلام) فرمود:

«أَخْتارُ لَکَ فاطِمَةَ فَهِیَ أَکْثرها شَبَهاً بِأُمّیّ فاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِ الله (صلى الله علیه و آله); وَ أَمّا سُکَیْنَةُ فَغالَبَتْ عَلَیْها الاسْتِغْراق مَعَ اللهِ تَعالى، فَلا تَصْلَحُ لِرَجُل»

«فاطمه را برایت بر مى گزینم که بیش از خواهرش به مادرم فاطمه دختر رسول خدا (صلى الله علیه و آله) شبیه است. در دین دارى چنان است که شب را سراسر به عبادت مى پردازد و روز را به روزه و در جمال انسانى حورالعین را مانند است. اما سکینه غالب بر او چنان است که با تمام وجود به آستان کبریایى حق تعالى پر کشیده و سزاوار ازدواج با کسى نمى باشد.»

وداع با پدر:

هنگامی که امام حسین (علیه السلام) برای وداع با سکینه آمد، به وی فرمود: «ای سکینه، پس از شهادت من گریه تو طولانی خواهد بود. مرا با اشک خویش مسوزان، مادامی که جان در بدن دارم و هنگامی که کشته شوم، تو اولی هستی که در سوگ من بنشینی.» هنگامی که کاروان اسیران از کنار قتلگاه عبور می کرد، حضرت سکینه خود را بر روی بدن مطهر او انداخت، آن را بوسید و ناله و گریه سر داد، به گونه ای که همه حاضران را به گریه انداخت. کسی توان نداشت که وی را از بدن مطهرپدرش جدا سازد تا انکه سپاه دشمن به زور این کار را انجام داد...

ایشان می فرماید: بعد از شهادت پدرم به هنگام عبور از جسدهای مطهر آن بدن نازنین را در بر گرفتم و بی هوش شدم، در آن حال شنیدم که پدرم می فرمود:

شیعتی ما إن شربتم ماء عذب فاذکرونی    أو سمعتم بغریب أو شهید فاندبونی                    
وَ أَنَا السّبط الّذی مِن غیر جُرم قتلونی
و بجُردِ الخیلِ بَعْدَ الْقَتلِ عَمداً سَحقونی
لَیتکُم فی یَومِ عاشُورا جَمیعاً تَنظرونی 
کَیفَ أَسْتَسْقِی لِطِفلی فَأَبَوا أَنْ یَرْحَمُونی
وَ سَقَوه سَهم بَغی عَوض الماءِ الْمُعِین
یا لَرزء و مُصاب هدّا أرکان الحُجُونِ
وَیْلَهُم قَدْ جَرحُوا قَلبَ رَسُولِ الثَّقَلَین فالْعَنُوهُم مَا اسْتَطَعْتُم شَیعَتِی فِی کُلِّ حِین

«شیعیان من هر گاه آب خوش گوارایی می نوشید مرا یاد کنید (که تشنه لب شهید شدم) و هر گاه خبر غربت و شهادت شهیدی را شنیدید بر من سوگواری کنید. من نواده پیامبرم که بى گناه مرا کشتند و پس از کشتن به عمد بدنم را زیر سم اسبان کوبیدند. کاش همه در روز عاشورا بودید و مى دیدید که چگونه براى کودکم طلب آب کردم و دشمن از دادن آب دریغ ورزید. آنها به جاى آب گوارا با تیر ستم او را سیراب کردند، وه چه فاجعه غم انگیز و دردناکى است که بر اثر آن کوه حجون ویران شد; واى بر آنها که دل رسول جن و انس را جریحه دار ساختند، شیعیان! در هر زمان هر چه در توان دارید آنان را لعنت کنید.»

مورّخان نوشته اند که حضرت سکینه پس از شنیدن این اشعار، هراسان و گریان از جاى برخاست و سیلى به صورت خود نواخت. در همان حال صداى هاتفى آسمانى را شنید که مى گفت:

بکَت الأرضُ و السماءُ علیه          بدموعِ غزیرة و دماء                   
یبکیان المقتولُ فی کربلاء بین غوغاء أُمّة أدعیاء
منع الماء و هو عنه قریب عین ابکی الممنوع شرب الماء

با کاروان اسیران آل محمد (علیهم السلام):

سکینه دختر امام حسین (علیه السلام) با دلى خونین، به همراه کاروان اسیران آل محمد (علیهم السلام) کربلا را به قصد کوفه و شام ترک کرد. وى همچون دیگر خواهران و دختران حضرت سید الشهدا (علیه السلام) شاهد فاجعه خونین کربلا بود. سکینه تمام وقایع عاشورا را با چشم خویش دید. صداى «هَلْ مِنْ مُعِین» پدر را مى شنید که به آسمان بلند بود. بانوان حرم رسالت و پرده نشینان خاندان امامت را شاهد بود که چون خصم بداندیش آتش به خیمه هاشان افکنده بود. اما با این همه مصیبت و بلا، او ناشکیبایى نورزید و از جاده تسلیم خارج نشد. در طول دوران اسارت، براى رساندن پیام شهیدان و برملاء ساختن ماهیتِ حکومت ستم پیشه امویان تلاش کرد. گوشه هایى از این تلاشهاى وى، در تاریخ منعکس شد که در زیر به آن اشاره مى کنیم: او در کوفه درباره آشکار ساختن ماهیت پلید امویان و ستمى که بر پدرش سید مظلومان رفته بود، از بالاى مرکب ابیاتى اینگونه سرود:

اِنّ الحسین غداة الطفّ یرشقه    ریب المنون فما أن یخطىء الحدقة            
بکفّ شرّ عبادالله کلّهم نسل البغایا و جیش المرق الفسقة

همچنین او در وضعیت دشوار اسارت، که از جهات گوناگون در عجز و ناتوانى از انجام تکالیف بوده اند، در صیانت از حجاب و حفظ حریم آل عصمت مى کوشید.

روایت شده است که حضرت سکینه از سهل بن سعد ساعدى، صحابى پیامبر، مى خواهد که با پرداخت درهم و دینارى از حاملان سر شهیدان درخواست کند که اندکى سرها را از کاروان اسیران آل محمد (صلى الله علیه و آله) فاصله دهند تا نگاه هاى آلوده شامیان به حریم حرم حسینى خیره نگردد.

وفات بانو سکینه:

سرانجام حضرت سکینه در روز پنجشنبه، پنجم ربیع الاول (117هـ . ق.) در مدینه چشم از جهان فانى فروبست. وفات آن حضرت به هنگام ظهر روى داد. خالدبن عبدالملک، حاکم مدینه دستور داد که جنازه را نگهدارند تا وى خود را به شهر برساند. جنازه وى تا نماز عشا دفن نشد و مردم دسته دسته بر پیکر او نماز گزاردند. عبدالله نفس زکیه چهار صد دینار عطر و عود خرید و پیرامون سریر حضرت سکینه و در مجمرها گذاشت.

درباره درگذشت این بانوى بزرگ علوى، دو روایت نقل شده است: روایت نخست حاکى است که وى در پنجم ربیع الاوّل سال 117 هجرى قمرى و در عصر خلافت هشام بن عبدالملک و در حاکمیت خالد بن عبدالملک بن حارث، در مدینه بدرود حیات گفت و روایت دیگر مى ‏گوید که وى در پنجم ربیع الاوّل سال 126 هجرى قمرى در مکه معظمه وفات یافت.(7)

به هر روى، ایشان در سنین بین 67 تا 70 سال در پنجم ربیع الاوّل، مورد اتفاق تاریخ نگاران و سیره نویسان است. در همان سالى که حضرت سکینه (علیها السلام) وفات یافت، خواهرش حضرت فاطمه بنت الحسین (علیها السلام) نیز در مدینه بدرود حیات گفت.(8)

پی نوشت ها:

1-منتهى الآمال، ج 1، ص 462 و وفیات الأعیان، ج1، ص 379

2-قمی، عباس، نفس المهموم و نفثة المصدور، ص 276.

3-اعلام النّساء، ج 2،ص 202

4-شام، سرزمین خاطره ‏ها، ص 104

5-دکتر بنت الشاطى، سکینة بنت الحسین، ص66.

6- منتهى الآمال، ج 1، ص 463

7- شام، سرزمین خاطره‏ ها، ص 107؛اعلام النسّاء، ج 2، ص 224؛ وفیات الأعیان، ج 1، ص 378 .

8-وقایع الایام، ص 206 و منتهى الآمال، ج 1، ص 463

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
|بر بال اندیشه|

» بـا قـرار دادن کـد لـوگـوی حمـایتی مـا در سایـت یـا وبـلاگ خود، ضمن یـاری در جهت گســترش عقــاید، زمیــنه آشنـایـی دیــگر کاربـران را بـا ایـن سایت فراهـم آوریـد.

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران