کاش که این فاصله را کم کنی
مولای من! ای کاش آن اوایل که زبان گشودم، نزدیکانم مرا به گفتن یا مهدی وا میداشتند. ای کاش مهد کودکم، مهد، آشنایی با تو بود. کاشکی در کلاس اول دبستان، آموزگارم از الفبای عشق تو برایم میگفت و نام زیبای تو را سر مشق دفترچهی تکلیفم قرار میداد. آقای من! از کجا آغاز کنم؟ از خود بگویم یا از دیگران؟ از نسلهای گذشته بگویم یا از نسل امروز؟ از دوستان شکوه کنم. یا از دشمنان؟ از آنانی بگویم که خاطر شریف تو را میآزارند؟ از آنها که دستان پدرانه و مهربانت را خونریز معرفی میکنند؟ از آنها که چنان برق شمشیرت را به رخ میکشند که حتی دوستانت را از ظهورت میترسانند؟ میخواهم به سوی تو برگردم. یقین دارم بر گذشتههای پر از غفلتم، کریمانه چشم میپوشی؛ میدانم توبهام را قبول میکنی و با آغوش باز مرا میپذیری... من از تو گریزان بودم؛ اما تو هم چون پدری مهربان،همیشه مرا زیر نظر داشتی… العفو… العفو
- ۹۲/۰۶/۱۴
با مطالبی هرچند کوچک مبزبان نگاهتان هستم
یا علی